آیا میتوان خوانشی واقعباورانه از نظریة تأییدِ بیزی داشت. از آنجا که دستآوردِ کارِ دانشمندان شناختهای غیرقطعی است، واقعباوران باید نشان دهند شناختِ غیرقطعی چگونه میتواند دربارة واقعیتی مستقل از شناخت و شناسا باشد. و از آنجا که شناختِ غیرقطعی پذیرفتهترین صورتبندیاش را در نظریة تأییدِ بیزی یافته است، واقعباوران لازم ...
بیشتر
آیا میتوان خوانشی واقعباورانه از نظریة تأییدِ بیزی داشت. از آنجا که دستآوردِ کارِ دانشمندان شناختهای غیرقطعی است، واقعباوران باید نشان دهند شناختِ غیرقطعی چگونه میتواند دربارة واقعیتی مستقل از شناخت و شناسا باشد. و از آنجا که شناختِ غیرقطعی پذیرفتهترین صورتبندیاش را در نظریة تأییدِ بیزی یافته است، واقعباوران لازم است نشان دهند که آیا میتوان این نظریه را واقعباورانه تفسیر کرد. در این نوشتار، پس از معرفیِ بیزگرایی و واقعباوری، چند استدلال له و علیهِ تفسیرِ واقعباورانه از نظریة تأییدِ بیزی طرح میشود. استدلال میشود که این نظریه در منازعة واقعباوران و پادـواقعباوران بیطرف و بینظر است، یعنی نه میتوان آن را واقعباورانه تفسیر کرد و نه برعکس پاد-واقعباورانه. با این حال، استدلال میشود که شهودی که به طور معمول با تأییدِ علمی همراه است میتواند ما را به سمتِ تفسیرِ واقعباورانه از بیزگرایی متمایل کند.
معرفتشناسیِ اختلاف بحثی زنده در معرفتشناسیِ تحلیلیِ معاصر است. این نوشتار به مفهومها و پرسشهای مربوط به این بحث پرداخته و پاسخهای موجود را بررسی میکند. دو پرسشِ مرتبط طرح خواهد شد: 1) آیا از نقطهنظرِ معرفتی باقیماندنِ همتایانِ معرفتی در اختلاف عقلانی است، و 2) وظیفهی معرفتیِ درگیران در این شکل از اختلاف چیست؟ استدلال ...
بیشتر
معرفتشناسیِ اختلاف بحثی زنده در معرفتشناسیِ تحلیلیِ معاصر است. این نوشتار به مفهومها و پرسشهای مربوط به این بحث پرداخته و پاسخهای موجود را بررسی میکند. دو پرسشِ مرتبط طرح خواهد شد: 1) آیا از نقطهنظرِ معرفتی باقیماندنِ همتایانِ معرفتی در اختلاف عقلانی است، و 2) وظیفهی معرفتیِ درگیران در این شکل از اختلاف چیست؟ استدلال خواهد شد که تبیینِ امکانِ اختلافِ عقلانی مستلزمِ رویکردی به عقلانیت است که از یک سو جمعگرا باشد، یعنی سرشتِ جمعگرایانهی شناخت را به رسمیت بشناسد، و از سوی دیگر پویاییِ شناخت را موردِ توجه قرار دهد. از آنجا که چنین ویژگیهایی بر بسترِ کنشهای گفتگو-بنیاد تحقق مییابد، این نوشتار نتیجه میگیرد که شرطِ عقلانیبودنِ اختلافِ همتایان برقراریِ گفتگو در معنای گستردهی آن است. بر این اساس، در زمینهی وظیفهی معرفتیِ همتایانِ اختلافمند نیز نوشتارِ پیشرو نتیجه میگیرد که وظیفهی معرفتیِ هریک از همتایانِ اختلافمند نه تعلیقِ باورِ خود بلکه صرفاً تعدیلِ آن است.