ماهیت؛ حکایت از وجدان یا فقدان؟

نوع مقاله : مقاله پژوهشی

نویسنده

فلسفه و کلام اسلامی، دانشکده الهیات، دانشگاه فردوسی مشهد/ حوزه علمیه خراسان

10.48308/kj.2024.237380.1282

چکیده

اصالت وجود و اعتباریت ماهیت این گمان را به بار می‌آورد که ماهیت از حدّ و عدم وجود انتزاع شده و از آن حکایت می‌کند. بررسی این دیدگاه و نقد آن را می‌باید در دو مقام پی گرفت: (1) معدومیت ماهیت؛ بنابر تقریری که از اصالت وجود و اعتباریت ماهیت به دست می‌آید ماهیت معدوم است. (2) منشأ انتزاع ماهیت؛ اگر واقعیت اشیا به هستی آن‌هاست، ماهیت چگونه از آن به دست آمده و بر آن دلالت می‌کند؟ بررسی دو مقام مذکور هم انگارۀ نفادیتِ ماهیت و حکایت آن از فقدان را کنار خواهد زد و هم نحوۀ انتزاع ماهیت از واقعیت و چگونگی دلالت آن بر واقعیت را آشکار خواهد ساخت. جستار کنونی سخن را با تفسیر دقیق اعتباریت ماهیت آغاز می‌کند و معنای عدمیت ماهیت را برپایۀ آن شرح و بسط می‌دهد. آنگاه دو دیدگاه مشهور درخصوصِ منشأ انتزاع ماهیت را بر می‌رسد و دلایل هر دو دیدگاه را طرح و ارزیابی می‌کند و، در پایان، به این پرسش پاسخ می‌دهد که ماهیت در نشان‌دادن واقعیت به چه نحو مأخوذ است، لابشرط یا بشرط‌لا؟ با بررسی دقیق آشکار خواهد شد که، اولاً، ماهیت حکایت از وجدان و مقدار دارایی اشیا دارد و، ثانیاً، در این حکایت بشرط‌لا مأخوذ است.

کلیدواژه‌ها

موضوعات


عنوان مقاله [English]

Quiddity’s Indication of Presence or Absence Under Its Assumed Ideality

نویسنده [English]

  • Hossein khorsandi amin
Islamic Philosophy and Theology, Faculty of Theology and Islamic, Ferdowsi University of Mashhad/ Seminary Study
چکیده [English]

The fundamentality of existence and the ideality of quiddity gives rise to the assumption that quiddity is abstracted from limit and non-existence and indicates it. Examining this view and criticizing it should be approached from two perspectives: 1- the non-existence of quiddity; According to the fundamentality of existence and ideality of quiddity, it is concluded that quiddity does not exist. 2- source of abstraction of quiddity; If the reality of things lies in their existence, how is quiddity abstracted from it and how signifies it? Examining these two perspectives will eliminate the suspicion of the nonexistence of quiddity and will reveal how quiddity is abstracted from reality and how it signifies reality. The essay begins with a precise interpretation of the ideality of quiddity and explains and expands upon the meaning of quiddity’s nonexistence based on this interpretation. It then investigates two famous views regarding the source of the abstraction of quiddity, evaluating the arguments for each. Finally, it addresses the question of how quiddity signifies reality —whether unconditionally (lā-bi-shart) or with the condition of negating conditions (bi-shart lā). A careful examination will reveal that, firstly, quiddity signifies presence and the measure of the reality of things, and second, this signification is conditional.

کلیدواژه‌ها [English]

  • quiddity
  • ideality of quiddity
  • indication of quiddity
  • limit of existence
  • negation of existence