نوع مقاله : علمی - پژوهشی
چکیده
حکیمان مسلمان و غزالی بر این باورند که عقل نظری قادر است وجود یک واجبالوجود تهی از زمان، مکان را با قطعنظر از نِسب و اضافاتی که با مخلوقات خود پیدا میکند بشناسد و درنتیجه میگویند معلوم، یعنی وجود خدا و کمالات او، تابع علم ما به وجود اوست، بدین معنا که علم ما سبب میشود به وجود خدا آگاه شویم و در این جهت تفاوتی میان شناخت ذات و اسما و صفات خدا قائل نشدهاند. لیکن ابنعربی میان اثبات و شناخت اسما و صفات خدا و ذات او قائل به تفکیک شده است و میگوید ما هیچ راهی برای شناخت و اثبات ذات نداریم. گفتوگو از ذات الهی از بوالفضولیهای عقل است و شناخت ما نسبت به خدا منحصراً ازطریقِ اسما و صفات او حاصل میشود و این شناخت نیز بر ظهور و تجلّی خدا در عالم متوقف است. درنتیجه، علم ما به خدا تابع معلوم است و نظریۀ تابعیت علم از معلوم را به شناخت خدا مرتبط میسازد و آن را مقدمهای برای شناخت و اثبات وجود خدا قرار میدهد و، برخلافِ اهلِنظر، اختلاف علوم از یکدیگر را بهلحاظِ معلوم میداند و نه در خود علم.
کلیدواژهها