سکینه کریمی؛ امیر احسان کرباسی زاده
دوره 7، شماره 2 ، اسفند 1393
چکیده
مسأله انواع طبیعی در زمره مسائل پیچیده و عمیق فلسفی است، که از یک سو با مسأله افراد و از سوی دیگر با مسأله «ذات» گره خورده است. در این مسأله، نامگرایان با اصیل دانستن افراد و برشمردن ویژگیهای مشترک میان آنها، هرگونه هویت هستیشناختی برای انواع را نفی میکنند. در مقابل، واقعگرایان به وجود انواع طبیعی با الزامات خاصّی باور دارند و ...
بیشتر
مسأله انواع طبیعی در زمره مسائل پیچیده و عمیق فلسفی است، که از یک سو با مسأله افراد و از سوی دیگر با مسأله «ذات» گره خورده است. در این مسأله، نامگرایان با اصیل دانستن افراد و برشمردن ویژگیهای مشترک میان آنها، هرگونه هویت هستیشناختی برای انواع را نفی میکنند. در مقابل، واقعگرایان به وجود انواع طبیعی با الزامات خاصّی باور دارند و تلاش میکنند طبقهبندی افراد را تحت انواع طبیعی، براساس ویژگیهای ذاتی توجیه نمایند. در مقاله حاضر، نخست، بر مبنای تمایز این دو دسته از فلاسفه، دو دسته شاخصه برای انواع طبیعی گزارش میشود. سپس، این شاخصهها در تحلیل آراء برد که با توجه ویژه نسبت به مفهوم «ذات» میان نظر ارسطو و ذاتباوران معاصر از جمله کریپکی و فاین مشترکاتی یافته است؛ مورد ارزیابی قرار میگیرد. آنگاه، بر اساس یگانهانگاری نوع طبیعی و تمامالذات اشیاء، شاخصههای ششگانه واقعی و مطلق بودن، دارای ذات متعین (تمامالذات) بودن، پایگانی بودن، غیر قابل تغییر بودن، تحت مقولات سهگانه جای گرفتن و شرکت کردن در طرفین اینهمانیهای نظری برای انواع طبیعی پیشنهاد میشود.