زهرا عسلی؛ حسن بلخاری قهی؛ مهدی حسینی؛ عباس ذهبی
دوره 13، شماره 2 ، اسفند 1399، ، صفحه 117-130
چکیده
الم مُثُلِ معلّقه بهعنوان رابط میان دو عالم معقول و عالم محسوس در حکمت اشراق از اهمیت بهسزایی برخوردار است. سهروردی اولین حکیمی است که در فلسفۀ اسلامی از عالم مثال سخن میگوید. این عالم در فلسفۀ سهروردی کارکردهای زیادی دارد و بسیاری از عجایب عالم از جمله قیامت و رستاخیز، معجزات پیامبران و کرامات اولیا را توجیه میکند. در این تحقیق، ...
بیشتر
الم مُثُلِ معلّقه بهعنوان رابط میان دو عالم معقول و عالم محسوس در حکمت اشراق از اهمیت بهسزایی برخوردار است. سهروردی اولین حکیمی است که در فلسفۀ اسلامی از عالم مثال سخن میگوید. این عالم در فلسفۀ سهروردی کارکردهای زیادی دارد و بسیاری از عجایب عالم از جمله قیامت و رستاخیز، معجزات پیامبران و کرامات اولیا را توجیه میکند. در این تحقیق، که به روش توصیفی-تحلیلی انجام شده، ابتدا به شرح و بسط تقسیمبندی عوالم بر مبنای نور در حکمت اشراق و سپس به بررسی جایگاه مثل معلّقه در نظام نوری سهروردی پرداخته شده است. سهروردی در کتاب حکمت الاشراق علاوه بر عالم معقول و عالم محسوس (یا سه عالم عقل و نفس و جسم)، از عالم چهارمی سخن میگوید که جایگاه صور معلّقه ظلمانیّه و مستنیر است. عالم مثال مانند عالمی واسطه میان عالم معقول و عالم محسوس قرار گرفته و عالمی است که در آن حوادث نفس اتفاق میافتد. صعود به این عالم با اَبدان عنصری ممکن نیست، بلکه با بدن هورقلیایی که لطیف و روحانی است ممکن است، و درک و مشاهدۀ آن نیز با حواس لطیف روحانی امکانپذیر است.
نصرالله حکمت؛ محبوبه حاجی زاده
دوره 5، شماره 1 ، شهریور 1391
چکیده
حکمت اشراق، حکمتی ذوقی و عرفانی است که سهروردی آن را به طور روشمند در آثار خود مطرح کرده است. شیخ اشراق خود را همچون نقطۀ کانونی میدانسته که دو میراث حکمی ـ که از شاخۀ واحد نخستین (هرمس) پیدا شده بود ـ دوباره در آن به هم رسیده و یکی شده است. اصول روش او در کتاب «حکمة ﺍﻻﺷﺮﺍﻕ» به این ترتیب است که طی سه مرحله فیلسوف به اشراق نایل میگردد؛ ...
بیشتر
حکمت اشراق، حکمتی ذوقی و عرفانی است که سهروردی آن را به طور روشمند در آثار خود مطرح کرده است. شیخ اشراق خود را همچون نقطۀ کانونی میدانسته که دو میراث حکمی ـ که از شاخۀ واحد نخستین (هرمس) پیدا شده بود ـ دوباره در آن به هم رسیده و یکی شده است. اصول روش او در کتاب «حکمة ﺍﻻﺷﺮﺍﻕ» به این ترتیب است که طی سه مرحله فیلسوف به اشراق نایل میگردد؛ در مرحلۀ اول او باید از این جهان دست بشوید؛ سپس در مرحله بعدی به مشاهدۀ نور الهی نایل میگردد (تجربیات معین)؛ و در مرحلۀ پایانی علم نامحدود و مجرد یعنی علم اشراق برای او حاصل میشود. به نظر او تمام مراتب هستی و درجات معرفت جزء تطورات نور است. سهروردی مکتب فلسفی خود را بر اساس نور و ظهور استوار کرده و معتقد است نور چیزی جز ظهور نیست و ظهور نیز چیزی جز واقعیت نور نیست. مفهوم نور یک مفهوم بدیهی عقلی است؛ نور ظاهر بالذات و مظهر للغیر است. به نظر وی حیات نیز ظهور و نورانیت است، یعنی چیزی که نزد خود ظاهر و عالم به ذات خود باشد؛ حیّ موجود درّاک فعّال است و از این رو، نور، ذاتاً مدرک خویش و فیّاض و فعّال است. هر چیزی در جهان یا نور است یا ظلمت و هر یک از این دو، به دو گونۀ جوهر و عرض هستند. نور بر دو قسم است؛ نور مجرد و نور عارض، که هر یک اقسام و انواعی دارد. ظلمت ـ آنچه حقیقتش نور نیست ـ نیز بر دو گونه است؛ جوهر غاسق و هیئت ظلمانی. او تقسیم بندی دیگری از موجودات ارائه میکند که بر اساس درجه آگاهی است.