: تلقینْ عملِ القا و انتقالِ عقاید به دیگری است که موجب میشود شخصی که به او تلقی شده آرا و ایدههای ابرازشده را مصون از خطا و بازنگری بپندارد. نادیدهانگاشتنِ شواهد و ادلۀ مخالف موجبِ تضعیفِ قوۀ استدلال و عقلانیت و بروز جزماندیشی خواهد شد. اما رویکردهای ضدتلقین نیز در ترویج و بسط دیدگاههای بنیادین خود از روشهای تلقینی بهره میبرند. ...
بیشتر
: تلقینْ عملِ القا و انتقالِ عقاید به دیگری است که موجب میشود شخصی که به او تلقی شده آرا و ایدههای ابرازشده را مصون از خطا و بازنگری بپندارد. نادیدهانگاشتنِ شواهد و ادلۀ مخالف موجبِ تضعیفِ قوۀ استدلال و عقلانیت و بروز جزماندیشی خواهد شد. اما رویکردهای ضدتلقین نیز در ترویج و بسط دیدگاههای بنیادین خود از روشهای تلقینی بهره میبرند. این وضعیت به بروز پدیدهای با نام «پارادوکس تلقین» منجر میشود. پرسش این است که آیا میتوان از تلقین اجتناب کرد و اگر پاسخ منفی است کدام نوع تلقین نهتنها ضروری بلکه مفید است؟ کسانی که تلقین را مفهومی یکسره منفی ندانسته و به ابعاد مثبت و غیراختیاری آن اشاره کردهاند، برای پاسخ به پارادوکس فوق، به راهحلهایی مانند جهان - تصویر، تقویت عقلانیت و آغازگری متوسل شدهاند. این پژوهشِ کیفی، با شیوۀ تحلیل مفهومی و روش تطبیقی، پس از نقادی راهِحلهای مطرحشده، رویکردی بدیل برای درک بهتر ضرورت تلقین و جایگاه آن در اندیشه و حیات آدمی معرفی کرده است. مدعای پژوهش این است که با توسل به شناختشناسی و تمایز میان دو گونۀ دانشِ صریح و ضمنی میتوان از تلقین ضمنی سخن گفت. درواقع، بخش منفی و زدودنی تلقین مربوط به جنبۀ صریح و قابلِبیانِ تلقین در قالب گزارهها و آموزههای صریح است، حالآنکه تلقینِ ضمنی، بهواسطۀ ماهیتِ زمینهای، رویهای، روایی و پیروی خاص از قواعد، مؤلفه حیاتی برای به اشتراک گذاشتن و انتقال تجربههای زیسته و درک شهودی افراد از جامعه و فرهنگ خود میباشد.