: یکی از مسائل بسیار اساسی در فلسفۀ ابنسینا امکان شناخت حقیقت موجودات ازطریقِ تعریف ماهوی به حدّ تام است. تعریف در نظام حکمت سینوی مبتنی بر پذیرش ذاتیات و انطباق معلوم بالذات با معلوم بالعرض است و مسئلۀ انطباق نیز از فروعات علم حصولی است. ابنسینا در برخی عبارتهای خود وقوف به حقایق اشیا را خارج از قدرت بشر دانسته و تعریف به حد را ...
بیشتر
: یکی از مسائل بسیار اساسی در فلسفۀ ابنسینا امکان شناخت حقیقت موجودات ازطریقِ تعریف ماهوی به حدّ تام است. تعریف در نظام حکمت سینوی مبتنی بر پذیرش ذاتیات و انطباق معلوم بالذات با معلوم بالعرض است و مسئلۀ انطباق نیز از فروعات علم حصولی است. ابنسینا در برخی عبارتهای خود وقوف به حقایق اشیا را خارج از قدرت بشر دانسته و تعریف به حد را متعسّر و بلکه متعذّر میداند. مسئلهای که اینجا مطرح میشود این است امتناع معرفت حقیقی به اشیا با الزام بر ذکر ذاتیات در تعریف ناسازگار است. زیرا ذکر ذاتیات در تعریف مبتنی بر وقوف بر آنهاست. چرایی این ناسازگاری در دیدگاه شیخ و یافتن پاسخ آن کاری است که این مقاله به آن پرداخته است. برآیند تحلیلی این مقاله این است که ابنسینا اساساً از دوگونه مواجهۀ انسان با حقیقت اشیا برای کسب معرفت سخن میگوید و، بنابراین، تناقضی میان دو دیدگاه شیخ وجود ندارد. نخست مواجهه انسانی است که در عادت به ادراک حسیّات گرفتار است و، بنابراین، محروم از دریافت حقیقت اشیاست و جز به برخی لوازم حقیقت شیء دست نخواهد یافت. ابنسینا چنین معرفتی را البته مطابقت مِنوَجهٍ میداند. دریافت حقیقت برای چنین شخصی البته معتذر و متعسر است. درمقابل، انسانی است که با عبور از تعلّقات حسی قابلیت دریافت حقایق اشیا را به دست میآورد. ابنسینا این معرفت را مطابقت کامل میداند.