مقالۀ حاضر با مفهوم پساحقیقت در معنای نیچهای آغاز میشود و با مفهوم افسونزدگی در شکل دلقک نیچه خاتمه مییابد. ضمن شرحِ چگونگیِ رویاروییِ انسانِ امروزی با پساحقیقت، همچون حقیقتی ناحقیقی در دوران کرونا، و متمایزکردنِ مفهوم پساحقیقت از آنچه رسانهها خبر جعلی مینامند، پرسشهای تحقیق اینچنین مطرح میگردند که در رویارویی با ...
بیشتر
مقالۀ حاضر با مفهوم پساحقیقت در معنای نیچهای آغاز میشود و با مفهوم افسونزدگی در شکل دلقک نیچه خاتمه مییابد. ضمن شرحِ چگونگیِ رویاروییِ انسانِ امروزی با پساحقیقت، همچون حقیقتی ناحقیقی در دوران کرونا، و متمایزکردنِ مفهوم پساحقیقت از آنچه رسانهها خبر جعلی مینامند، پرسشهای تحقیق اینچنین مطرح میگردند که در رویارویی با مفهوم پساحقیقت چه سوژههایی برساخته میشوند؟ و این سوژهها چگونه برساخته میگردند؟ با بهرهگیری از رویکرد و روش روانکاوانۀ لکان، به اثبات این فرضیه میپردازم که سوژههای بر ساختهشده سوژههایی هیستریک هستند که در چرخش گفتمانی پدید میآیند و با پرسش از دال ارباب حفرۀ آن را برملا میسازند. سوژۀ هیستریک، با برملاساختن فقدان در دانشِ دیگریِ بزرگ از افسانه و ناحقیقی بودن حقیقت آگاهی پیدا میکند. بدین ترتیب، میل پیشازبانی اسطورهای (دلتا) را که گفتمان رایج به عقب رانده بود دوباره به جریان میاندازد. باتوجهبه جریانِ مجدد اسطورهها، سبقت آن از گفتمان رایج و پیوندی که با مطالعات اسطورهشناختی در فضای روانشناختی تحلیلی یونگ به وجود میآورد، به این پرسش کلی پاسخ میدهم که افسونزدگی در عصر اطلاعات و رسانههای مجازی چگونه است و حرکت بهسویِ افسونزدگی در دوران پساکرونا چگونه صورت میگیرد و چه کهنالگوی روانشناختیای فرافکنی میشوند؟ درنهایت، افسونزدگیِ سوژهها در دوران رسانههای مجازی با کهنالگوی جستوجوگر و در دوران پساکروناییِ پیشِ رو با دلقک نیچهای فرافکنی میگردد.
تحقیق حاضر به منظور تحلیل ارتباطگران فیسبوک همچون سوژههای لکانی انجام گرفته است. سوژهی لکانی نه "فرد" است و نه "سوژهی آگاه" در فلسفه مدرن غرب. تبیین روانکاوانهی سوژهی خط خورده لکانی، شرح و تحلیل ابژهی نگاهخیره را در برساخت فانتزی و سوژهی هیستریک امکانپذیر میکند. این تحقیق با بهرهمندی از رویکرد پساساختارگرا ...
بیشتر
تحقیق حاضر به منظور تحلیل ارتباطگران فیسبوک همچون سوژههای لکانی انجام گرفته است. سوژهی لکانی نه "فرد" است و نه "سوژهی آگاه" در فلسفه مدرن غرب. تبیین روانکاوانهی سوژهی خط خورده لکانی، شرح و تحلیل ابژهی نگاهخیره را در برساخت فانتزی و سوژهی هیستریک امکانپذیر میکند. این تحقیق با بهرهمندی از رویکرد پساساختارگرا و روانکاوی لکانی، در صدد پاسخ به دو پرسش است: ۱- چگونه ابژهی نگاهخیره (ابژه a) فیسبوک را عرصهی فانتزی میکند؟ ۲- چگونه گفتمان فیسبوک سوژههای هیستریک برمیسازد؟ در این تحقیق، کاربران فیسبوک چون سوژههایی که در عرصهی رانهی دیداری با یاری امر تصویری برای پر کردن حفرهی تروماتیک تا بالاترین حد فانتزی، تعاملات خود را گسترش میدهند، تحلیل میگردند. با بازسازی هویتمندی کاذب سوژهها در پیشزمینهای نامرئی و کامیابی تنزل یافته از احاطه شدن توسط تصاویر منجمد، گفتمان فیسبوک در برساخت سوژههای هیستریک در گسترش رسوخ ایدئولوژی سرمایهداری، تحلیلپذیر و تولید حاصل از گفتمان فیسبوک همچون ابژهی نگاهخیره، تبیینپذیر میگردد.