منوچهر صانعی دره بیدی؛ حسین خدادادی
دوره 7، شماره 2 ، اسفند 1393
چکیده
بر اساس تفسیر رایج از فلسفة هگل که ناشی از غلبه قرائت چپگرایانه بر ادبیات هگلپژوهی است، دیالکتیک در زمان محقق شده و غایت آن نیز تاریخی است. اما با قبول این دیدگاه، سازش دادن دو جنبه منطقی و تاریخی دیالکتیک با مشکلات زیادی مواجه میشود. منشأ این سوء تعبیر، یکسان پنداشتن معنای عرفی زمان با معنای موردنظر هگل است. از نظر ما زمان ظرف وقوع ...
بیشتر
بر اساس تفسیر رایج از فلسفة هگل که ناشی از غلبه قرائت چپگرایانه بر ادبیات هگلپژوهی است، دیالکتیک در زمان محقق شده و غایت آن نیز تاریخی است. اما با قبول این دیدگاه، سازش دادن دو جنبه منطقی و تاریخی دیالکتیک با مشکلات زیادی مواجه میشود. منشأ این سوء تعبیر، یکسان پنداشتن معنای عرفی زمان با معنای موردنظر هگل است. از نظر ما زمان ظرف وقوع حوادث بوده و تا آیندهای بیپایان ادامه دارد، در حالیکه تصور هگل از زمان دوری بوده و آن را را ناشی از تحقق خارجی ایدة مطلق در طبیعت میداند. هدف از این مقاله دفاع از تقدم منطق بر تاریخ و تجدید نظر در تاریخی دانستن دیالکتیک بر اساس معنای دقیق زمان در فلسفه هگل است. با اتکا بر نفی زمان در پایان دیالکتیک، نتیجه میشود که فلسفة هگل اساساً ساختار زمانی نداشته و زمانمندی عاملی است که در تحلیل نهایی کنار گذاشته میشود.