مصطفی حسین زاده؛ محمد رضا شریف زاده
دوره 12، شماره 1 ، مرداد 1398، ، صفحه 83-104
چکیده
زیبایی شناسی همگانی معماری بر اساس آرای جان دیویی بر سه مولفه ی بدن،محیط وتجربه برای همگان استوار است. پرسش بنیادین در این پژوهش،چیستی بدن و تناسب آن با زیبایی شناسی است.مولفه ی کالبد-بدن در روند تحقیق با گزاره های تن آگاهی،حس آگاهی،پسا بدن،جنسیت،بدن تجربه،بدن-شی ابژه،بدن-موقعیت بررسی شد و تناسب با زیبایی شناسی همگانی با روش تحلیلی ...
بیشتر
زیبایی شناسی همگانی معماری بر اساس آرای جان دیویی بر سه مولفه ی بدن،محیط وتجربه برای همگان استوار است. پرسش بنیادین در این پژوهش،چیستی بدن و تناسب آن با زیبایی شناسی است.مولفه ی کالبد-بدن در روند تحقیق با گزاره های تن آگاهی،حس آگاهی،پسا بدن،جنسیت،بدن تجربه،بدن-شی ابژه،بدن-موقعیت بررسی شد و تناسب با زیبایی شناسی همگانی با روش تحلیلی استنباطی انجام شد.مرز بین مولفه ی کالبد-بدن با مولفه ی محیط-طبیعت متغیر تبیین شد که با توجه به شرایط زیست محیطی-زیست انسانی و موقعیت بینابینی شاکله ای به مانند هندسه ی متغییر و نوبه نو شونده ی تعاملی تکوینی به خود می گیرد و معماری به سان "ابزار" و"بدن امتداد یافته" در راستای اهداف آرمانی انسان در بستر زندگی تجربه می شود.الگوواره بدن و معماری در این تجربه همگانی،منشوری و زیبایی شناسانه است.
مصطفی حسین زاده؛ محمدرضا شریف زاده
دوره 11، شماره 1 ، شهریور 1397، ، صفحه 51-74
چکیده
زیبایی شناسی معاصر از نیمه ی دوم قرن بیستم به ویژه از سه دهه آخر قرن در آمریکا ظهور و گسترش یافته است. این تغییرات بی ارتباط با پارادایم های فلسفی و علمی زمانه ی خود نیست. امّا مفاهیم بنیادین و تغییر نگرش زیبایی شناسی معاصر در نیمه ی اول قرن بیستم توسط جان دیویی طرح ریزی و مطرح شده است.طبیعت-محیط یکی از مولفه های اصلی در زیبایی شناسی معاصر ...
بیشتر
زیبایی شناسی معاصر از نیمه ی دوم قرن بیستم به ویژه از سه دهه آخر قرن در آمریکا ظهور و گسترش یافته است. این تغییرات بی ارتباط با پارادایم های فلسفی و علمی زمانه ی خود نیست. امّا مفاهیم بنیادین و تغییر نگرش زیبایی شناسی معاصر در نیمه ی اول قرن بیستم توسط جان دیویی طرح ریزی و مطرح شده است.طبیعت-محیط یکی از مولفه های اصلی در زیبایی شناسی معاصر و همچنین پارادایم زیبایی جان دیویی است. پرسش بنیادین اینکه آیا با شناخت پارادایم زیبایی جان دیویی می توان مدلی از زیبایی شناسی همگانی محیط-طبیعت تبیین و آن را در گرایش های معاصر زیبایی شناسی محیطی لحاظ کرد.هدف از این تحقیق شناخت زیبایی شناسی معاصر طبیعت-محیط از دیدگاه زیبایی شناسی همگانی بر اساس آرای جان دیویی است. به همین دلیل با روش تحلیلی-استنباطی به شناخت پارادایم زیبایی جان دیویی پرداخته آنگاه مدل زیبایی شناسی همگانی پیشنهاد شد،سپس نسبت آن را با گرایش های زیبایی شناسی محیطی و رویکردهای مرتبط بررسی گردید.
محمدرضا شریف زاده؛ اسماعیل بنی اردلان
دوره 6، شماره 2 ، اسفند 1392
چکیده
این مقاله به تبیین اهمیت تحلیل فلسفی در رویکرد دانتو برای تعریف هنر میپردازد. فلسفۀ هنر دانتو در تلاقی سنت فلسفی قارهای و تحلیلی قرار دارد، ضمن آنکه رویکرد او به فلسفۀ هنر را میتوان پساتحلیلی نیز خواند. دانتو علیرغم ممنوعیت نوویتگنشتاینیها برای تعریف هنر، تلاش دارد که تعریف کاملی از آن ارائه دهد. در نظریۀ او با عنوان «عالم ...
بیشتر
این مقاله به تبیین اهمیت تحلیل فلسفی در رویکرد دانتو برای تعریف هنر میپردازد. فلسفۀ هنر دانتو در تلاقی سنت فلسفی قارهای و تحلیلی قرار دارد، ضمن آنکه رویکرد او به فلسفۀ هنر را میتوان پساتحلیلی نیز خواند. دانتو علیرغم ممنوعیت نوویتگنشتاینیها برای تعریف هنر، تلاش دارد که تعریف کاملی از آن ارائه دهد. در نظریۀ او با عنوان «عالم هنر» میتوان با تکیه بر رویکرد فلسفی گستردهتر مبنی بر همتایان تمایزناپذیر، الزام حضور فلسفه را در هنر دانستن چیزی عیان ساخت. در نظر دانتو، گسترش تاریخ هنر در حدود سال 1964 همزمان با عرضۀ جعبههای صابون بریلوی وارهول به پایان می-رسد. از این بابت میتوان نتیجه گرفت که ما دیگر قادر نیستیم به لحاظ ادراکی بین اثر هنری و شیئ روزمره تمایز قائل شویم. بدین ترتیب، آنچه یک اثر هنرى را از یک شیئ معمولى متمایز مىسازد، وجود یک نظریه هنرى است؛ همانطورکه در هر دورهای از تاریخ، آگاهانه یا ناآگاهانه، در تعیین هنر از غیر هنر، نظریهای درکار بوده است. اما امروزه، این امر، وجه تازهای به خود گرفته است، همچنانکه هنر فراتر از چارچوب تجربه زیباشناختی رفته و با مسائل سیاسی، فرهنگی، فلسفی و ... درگیر شده است.