علیرضا فاضلی؛ سید مصطفی موسوی اعظم؛ محمد علی عباسی
دوره 13، شماره 2 ، اسفند 1399، ، صفحه 131-151
چکیده
یکی از مسائل اختلافی میان عالمان سنت اسلامی در حوزۀ تفسیر قرآن، که از دیرباز تاکنون همواره محل نزاع بوده، اختلاف در ریشۀ واژۀ «نبی» است. برخی این واژه را برآمده از «نبأ» به معنای خبر میدانند و برخی از «نبو» به معنی بلندی و رفعت. ابنعربی هر دو ریشه را در مادۀ نبی پذیرفته است و طبق نظریۀ او «نبی مهموز» فرع و متولد ...
بیشتر
یکی از مسائل اختلافی میان عالمان سنت اسلامی در حوزۀ تفسیر قرآن، که از دیرباز تاکنون همواره محل نزاع بوده، اختلاف در ریشۀ واژۀ «نبی» است. برخی این واژه را برآمده از «نبأ» به معنای خبر میدانند و برخی از «نبو» به معنی بلندی و رفعت. ابنعربی هر دو ریشه را در مادۀ نبی پذیرفته است و طبق نظریۀ او «نبی مهموز» فرع و متولد از «نبی واوی» است. بهعبارتی «نبأ» مشتق از «نبو» است. از شروط تحقق اشتقاق اکبر مناسبت معنایی است که ابنعربی در راستای دفاع از دیدگاه خود تبیینی ارائه نکرده است. با وجود این به باور نگارندگان بر اساس مبانی وجودشناسی ابنعربی میتوان مناسبت معنایی میان دو ریشۀ واژۀ «نبی» یافت. «نبی واوی» اشاره به نبوت در معنای باطنی آن دارد که همان حقیقت محمدیه بهمثابه صادر نخستین است، که دارای شریفترین و عالیترین شأن و رفعت در عالم آفرینش است. اما «نبی مهموز» بازگشت به جنبۀ ظاهری نبوت دارد که از آن تعبیر به نبوت تشریعی میشود که قوام آن به ابلاغ خبر است. بدین معنا «نبی مهموز» (نبی به معنای خبر) فرع بر «نبی واوی» (نبی به معنای رفعت) است که پس از شهود باطن نبوت از سوی نبی، او بار دیگر به سوی خلق باز میگردد و از اسمی که خود مظهر آن است خبر میدهد. از اینرو از حیث وجودشناسانه اطلاق هر دو معنا بر واژۀ نبی توجیهپذیر و صادق است.
علیرضا فاضلی؛ سید مصطفی موسوی اعظم؛ سعید ظفرآبادی
دوره 11، شماره 2 ، اسفند 1397، ، صفحه 225-246
چکیده
برخی از تاریخ نگاران فلسفه، تفکر یونانی را یک شناختِ بصر محور می دانند. از آنجا که یکی از اضلاع هندسه معرفتی فلسفه اسلامی تفکر یونانی است نگارندگان این پرسش را روبه روی خویش یافتند که آیا شناختِ بصر محور را می توان در جریان تفکر فیلسوفان اسلامی رصد نمود؟ بسیاری از واژگان مستعمل در منطق و فلسفه همانند تصور، صورت، وجود عینی، ظهور، ...
بیشتر
برخی از تاریخ نگاران فلسفه، تفکر یونانی را یک شناختِ بصر محور می دانند. از آنجا که یکی از اضلاع هندسه معرفتی فلسفه اسلامی تفکر یونانی است نگارندگان این پرسش را روبه روی خویش یافتند که آیا شناختِ بصر محور را می توان در جریان تفکر فیلسوفان اسلامی رصد نمود؟ بسیاری از واژگان مستعمل در منطق و فلسفه همانند تصور، صورت، وجود عینی، ظهور، تبیین و.....تداعی کننده و تایید گرِ چنین شناختی است. نگارندگان در این جستار دایره پژوهش خود را محدود به مسئله وجود ذهنی ملاصدرا کرده اند و به این مسئله پرداخته اند که معلومات و مدرَکات ما نه تنها از تاثیر حواس ظاهری در امان نیستند؛ بلکه بیش از دیگر حواس تحت تاثیر قوه بینایی اند. ملاصدرا در مواضعی، خصوصا صور عقلی، سعی در دوری جستن از حس محوری (و بصر محوری) مبتنی بر نظام هستی شناختی و معرفت شناختیِ فلسفه اش می کند، اما به نظر می رسد اگر در خلال بررسی سخنان او در وجود ذهنی پرسشهایی از زاویهی دیدی خاص مطرح شود، او هم دچار چالش های جدیِ درون سیستمی میگردد. به باور نگارندگان، مقوله شناخت در نظام فلسفی ملاصدرا، دست کم بر پایه آنچه در وجود ذهنی میگوید تحت تاثیر نمودهای حسی معلومات خارجی است و بیش از سایر حواس، بینائیده شده است و این نکته علاوه بر صور جزئی بر صور کلی صادق است.