مهناز انصاری؛ نادر شایگان فر
دوره 12، شماره 2 ، بهمن 1398، ، صفحه 29-48
چکیده
هدف این مقاله بررسی همانندی میان معرفتشناسی جان دیویی و رهیافت هرمنوتیکی در فلسفه است. در این مقاله تلاش بر آن است که نشان داده شود، با وجود سرچشمههای فکری متفاوتی که میان دیویی و هرمنوتیسینهایی مانند دیلتای وجود دارد، میتوان همپوشانیهای قابل توجهی میان رهیافت دیویی در معرفتشناسی و رهیافت هرمنوتیکی پیدا کرد، و نشان ...
بیشتر
هدف این مقاله بررسی همانندی میان معرفتشناسی جان دیویی و رهیافت هرمنوتیکی در فلسفه است. در این مقاله تلاش بر آن است که نشان داده شود، با وجود سرچشمههای فکری متفاوتی که میان دیویی و هرمنوتیسینهایی مانند دیلتای وجود دارد، میتوان همپوشانیهای قابل توجهی میان رهیافت دیویی در معرفتشناسی و رهیافت هرمنوتیکی پیدا کرد، و نشان داد که در اساس جهتگیری کلی این دو رهیافت فلسفی یکی است. آنچه در بهوجود آمدن این پیوند نقشی کانونی ایفا میکند مفهوم «تجربه» است. از سویی دیویی با صورتبندی مفهومی از تجربه- که البته خواهیم دید با مفهوم تجربهگرایانهی آن متفاوت است- تلاش میکند بدون توسل به انگارههای متافیزیکی و استعلایی، معرفتشناسی خود را بنا نهد. از سوی دیگر، در هرمنوتیکِ ویلهلم دیلتای نیز مفهوم «تجربهی زیسته» جایگاهی کانونی دارد. این تطبیق آشکار میکند که فهم این دو رهیافت از مفهوم «تجربه» تا چه حد همانند یکدیگر است و همچنین چگونه این همانندی در فهم آنها از تجربه منتهی به موضعگیریهای فلسفی بسیار نزدیک به یکدیگر شده است، تا جایی که میتوان رهیافت معرفتشناسی ابزارانگارانهی دیویی را هرمنوتیکی دانست.