نوع مقاله : علمی - پژوهشی
چکیده
آیا تجربۀ شنیداری ما از اصوات زبانی در زبانی که میشناسیم، شامل ویژگیهای معنایی است یا خیر. برخی از فلاسفه از این دیدگاه دفاع کردهاند که تجربۀ ادراک شنیداری ما شامل ویژگی سطح بالایی همچون معنا یا ساختار معنایی است. نقدهای مختلفی به این رویکرد وارد شده است که دو تا از مهمترین این نقدها، یکی نقد مبتنی بر شنیدن کلمات همآوا با معانی مختلف و دیگری، نقد مبتنی بر فهمیدن عبارتهای زبانی حساس به بافت است. ما در این مقاله ضمن بررسی این نقدها، پاسخهایی جهت دفاع از این رویکرد فراهم میکنیم. در پاسخ به نقد شنیدن کلمات همآوا با معانی مختلف، با استفاده از شهود عرفی و مثالهای زبانی سعی میکنیم نشان بدهیم که هنگام شنیدن کلمات همآوا ولی با معانی مختلف، واقعاً تجربۀ پدیداری متفاوتی داریم. در نقد حساسیت به بافت زبانی نیز نشان میدهیم که این نقد، ویژگی عمومیت معنا را نادیده میگیرد. علاوه بر این، با دفاع از فرآیند بالا به پایین میتوان پاسخی برای نقد مبتنی بر حساسیت به بافت، فراهم نمود.