محمد ساکت نالکیاشری؛ سید محمد حکاک
دوره 14، شماره 1 ، شهریور 1400، ، صفحه 131-148
چکیده
باور ما به واقعیت اشیا و اشخاصی که با آنها سروکار داریم موضوع بحثی بنیادی در فلسفه موسوم به مسئلۀ جهان خارج است. پرسشهای اساسی این است که آیا ما به وجود جهان خارج معرفت داریم و آیا جهان خارج وجود دارد یا نه. معرفتشناسی بارکلی و تحلیل او از وجود اشیا او را بدان سو رهبر است که معرفت به وجود جهان خارج را بهمثابۀ امر مدرک بپذیرد و ...
بیشتر
باور ما به واقعیت اشیا و اشخاصی که با آنها سروکار داریم موضوع بحثی بنیادی در فلسفه موسوم به مسئلۀ جهان خارج است. پرسشهای اساسی این است که آیا ما به وجود جهان خارج معرفت داریم و آیا جهان خارج وجود دارد یا نه. معرفتشناسی بارکلی و تحلیل او از وجود اشیا او را بدان سو رهبر است که معرفت به وجود جهان خارج را بهمثابۀ امر مدرک بپذیرد و معرفت به وجود جهان خارج را بهمثابۀ امر مستقل از ذهن رد نماید. وجودشناسی بارکلی، که نتیجۀ مستقیم معرفتشناسی او و تحلیل او از مفهوم وجود است، او را به این نظر میکشاند که وجود اشیای مادی مستقل از ذهن را رد نماید، نظری که به تصورباوری بارکلی معروف است. ما در این مقاله برهان مبتنی بر تحلیل وجود، برهان مبتنی بر اصل شباهت، برهان مبتنی بر رد انتزاع و شاهبرهان بارکلی را بررسی و نقد نموده و به این نتیجه رسیدهایم که همۀ برهانهای او بر رد جهان محسوس، هرچند بهلحاظِ ساختار منطقی معتبرند، اما، بهعلتِ اشتمال بر مقدمهای نادرست، از اثبات مدعای او ناتواناند.