ابوالفضل صبرآمیز؛ مهدی ذاکری
دوره 13، شماره 2 ، اسفند 1399، ، صفحه 95-116
چکیده
آیا تجربۀ شنیداری ما از اصوات زبانی در زبانی که میشناسیم، شامل ویژگیهای معنایی است یا خیر. برخی از فلاسفه از این دیدگاه دفاع کردهاند که تجربۀ ادراک شنیداری ما شامل ویژگی سطح بالایی همچون معنا یا ساختار معنایی است. نقدهای مختلفی به این رویکرد وارد شده است که دو تا از مهمترین این نقدها، یکی نقد مبتنی بر شنیدن کلمات همآوا با معانی ...
بیشتر
آیا تجربۀ شنیداری ما از اصوات زبانی در زبانی که میشناسیم، شامل ویژگیهای معنایی است یا خیر. برخی از فلاسفه از این دیدگاه دفاع کردهاند که تجربۀ ادراک شنیداری ما شامل ویژگی سطح بالایی همچون معنا یا ساختار معنایی است. نقدهای مختلفی به این رویکرد وارد شده است که دو تا از مهمترین این نقدها، یکی نقد مبتنی بر شنیدن کلمات همآوا با معانی مختلف و دیگری، نقد مبتنی بر فهمیدن عبارتهای زبانی حساس به بافت است. ما در این مقاله ضمن بررسی این نقدها، پاسخهایی جهت دفاع از این رویکرد فراهم میکنیم. در پاسخ به نقد شنیدن کلمات همآوا با معانی مختلف، با استفاده از شهود عرفی و مثالهای زبانی سعی میکنیم نشان بدهیم که هنگام شنیدن کلمات همآوا ولی با معانی مختلف، واقعاً تجربۀ پدیداری متفاوتی داریم. در نقد حساسیت به بافت زبانی نیز نشان میدهیم که این نقد، ویژگی عمومیت معنا را نادیده میگیرد. علاوه بر این، با دفاع از فرآیند بالا به پایین میتوان پاسخی برای نقد مبتنی بر حساسیت به بافت، فراهم نمود.
ابوالفضل صبرآمیز؛ محمدعلی اژه ای
دوره 11، شماره 2 ، اسفند 1397، ، صفحه 183-206
چکیده
درباره فهم زبانی و ویژگیهای آن دو نظریه غالب وجود دارد: دیدگاه معرفتی و دیدگاه ادراکی. دیدگاه معرفتی معتقد است مراد از فهمیدن یک اظهار، شناخت معنای آن اظهار است. اما دیدگاه ادراکی فهمیدن یک قطعه از زبان را از جنس ادراک حسی و شبیه دیدن یک شیء میداند. در این مقاله نشان خواهیم داد فهم زبان نوعی شناخت نیست. برای مثال فهمیدن یک قطعه از ...
بیشتر
درباره فهم زبانی و ویژگیهای آن دو نظریه غالب وجود دارد: دیدگاه معرفتی و دیدگاه ادراکی. دیدگاه معرفتی معتقد است مراد از فهمیدن یک اظهار، شناخت معنای آن اظهار است. اما دیدگاه ادراکی فهمیدن یک قطعه از زبان را از جنس ادراک حسی و شبیه دیدن یک شیء میداند. در این مقاله نشان خواهیم داد فهم زبان نوعی شناخت نیست. برای مثال فهمیدن یک قطعه از زبان برخلاف شناخت میتواند با بخت یا شانس همراه باشد. همچنین نشان خواهیم داد که شباهتهایی که میان فهمیدن یک عبارت زبانی و دیدن یک شی وجود دارد، به نفع دیدگاه ادراکی است و با اهمیتتر از آن است که در این نزاع نادیده گرفته شود. مثلا فهمیدن مانند دیدن، حالت غیر ارادی و خودکار است. همچنین به لحاظ پدیداری، ما یک عبارات زبانی را به صورت محتوادار و تفسیر شده میفهمیم، همانگونه که اشیاء را به صورت محتوادار میبینیم. یک مزیت رویکرد شناختی توانایی تبیین نقش شناختی و استنتاجی دانش زبانی و دانش عمومی ما از جهان در فهم الانمان از یک عبارت زبانی است. در انتهای مقاله نشان خواهیم داد که دانش زبانی ما میتواند نقشی روانشناختی و نه شناختی در فهم زبانی ما داشته باشد و همچنین استدلال خواهیم کرد که دانش عمومی ما از جهان، میتواند بخشی از استعداد فهمی ما در فهم یک عبارت زبانی باشد و در نتیجه نیازی به فرآیندهای شناختی و استنتاجی برای رسیدن به فهم زبان نیست.
ابوالفضل صبرآمیز؛ محمد علی اژه ای
دوره 9، شماره 2 ، اسفند 1395، ، صفحه 133-153
چکیده
دکارت استفاده از زبان و تنوع رفتار آدمی را نشانهی تمایزی بنیادین میان حیوان-ماشین و انسان میدانست. بدیع و متنوع، فارغ از محرک درونی وبیرونی، و همچنین انسجام و تناسب با موقعیت در گفتار و رفتار آدمی تواناییهای انسانیاند که هیج حیوان-ماشینی نمیتواند از عهده آنها برآید. وی منشاء چنین توانایی را اراده آزاد انسانها که هدیه خداوندی ...
بیشتر
دکارت استفاده از زبان و تنوع رفتار آدمی را نشانهی تمایزی بنیادین میان حیوان-ماشین و انسان میدانست. بدیع و متنوع، فارغ از محرک درونی وبیرونی، و همچنین انسجام و تناسب با موقعیت در گفتار و رفتار آدمی تواناییهای انسانیاند که هیج حیوان-ماشینی نمیتواند از عهده آنها برآید. وی منشاء چنین توانایی را اراده آزاد انسانها که هدیه خداوندی است، میدانست. چامسکی، این سه ویژگی را تحت عنوان وجه خلاق کاربرد زبان صورتبندی میکند. وی مساله اصلی را در اینجا چرایی و چگونگی تولید یک عبارت زبانی توسط زبانگر میداند، و از آن به عنوان مساله دکارت یاد میکند. چامسکی هرچند راهحل مناسبی برای این پرسش سراغ ندارد اما وجود جوهری روحانی که دکارت مطرح کرده بود را نیز نمیپذیرد. از آنجا که این مساله پاسخ روشنی نیافته است، نقدهای موجود نیز پیشفرضهایی که توانایی امکان طرح چنین مسالهای را به چامسکی دادهاند، نشانه رفتهاند. هدف این مقاله بررسی بخشی از ادعاهای چامسکی است که بر این پیشفرضها استوار است. از اینرو در این مقاله مساله دکارت را به ترتیب از منظر دکارت و چامسکی مطرح نمودهایم. و در بخش چهارم، ابتدا برخی نقدهای موجود بر امکان طرح مساله دکارت به همراه پاسخهای چامسکی را بررسی کرده و در ادامه نقدها (و پرسشهایی) که از منظر این مقاله بر امکان طرح مساله دکارت میتوان وارد نمود را طرح کردهایم.