mohammad Saeedimehr؛ sakineh karimi
دوره 12، شماره 1 ، مرداد 1398، ، صفحه 179-212
چکیده
با تأمل در آثار ابنسینا مشخص میشود ابنسینا ذات را در حوزه ذات نوعی در دو معنای ماهیت و طبیعت و در حوزه ذات فردی بهویژه، درباره واجب تعالی در معنای وجود بهکار گرفته است. در این میان، معنای دوم (طبیعت) که حاصل پژوهش او در شناخت اشیاء است، بر معنای اول (ماهیت) ابتناء دارد. بر اساس همین معنای از ذات، وی در فرآیند آزمایش فکری ...
بیشتر
با تأمل در آثار ابنسینا مشخص میشود ابنسینا ذات را در حوزه ذات نوعی در دو معنای ماهیت و طبیعت و در حوزه ذات فردی بهویژه، درباره واجب تعالی در معنای وجود بهکار گرفته است. در این میان، معنای دوم (طبیعت) که حاصل پژوهش او در شناخت اشیاء است، بر معنای اول (ماهیت) ابتناء دارد. بر اساس همین معنای از ذات، وی در فرآیند آزمایش فکری و با استفاده از توان ذهنی انسان اعتبارات گوناگونی برای ذات مطرح ساخته، از لوازم و مقتضیات شکلگیری هر یک از این اعتبارت در علوم متفاوت سخن میگوید. تفکیک معانی در میان دو حوزه ذات نوعی و ذات فردی و تفکیک اعتبارت مذکور نزد ابنسینا منجر به آشکارسازی ایده ذاتباوری وی شده، این نتیجه را به دست میدهد که ذاتباوری ابنسینا با موجودباوری وی منافاتی ندارد و انواع و حدود تام به دلالت مطابقه نشاندهنده ذات اشیاء هستند.
زهرا قاسمی؛ محمد سعیدی مهر
دوره 3، شماره 1 ، شهریور 1389
چکیده
مبناگرایی یکی از نظریههای مطرح درباب ساختار معرفت و توجیه است. این نظریه همانند سایر نظریههای موجود در این زمینه، با انتقادات فراوانی روبرو شدهاست. برخی از این انتقادات به طور کلی ساختار مبناگرایانهی توجیه را مورد تردید قرار می دهند و سعی در رد باورهایپایه یا اثبات ساختاری متقارن در باورهای موجه دارند. برخی دیگر از آنها، تنها ...
بیشتر
مبناگرایی یکی از نظریههای مطرح درباب ساختار معرفت و توجیه است. این نظریه همانند سایر نظریههای موجود در این زمینه، با انتقادات فراوانی روبرو شدهاست. برخی از این انتقادات به طور کلی ساختار مبناگرایانهی توجیه را مورد تردید قرار می دهند و سعی در رد باورهایپایه یا اثبات ساختاری متقارن در باورهای موجه دارند. برخی دیگر از آنها، تنها چند تقریر از این نظریه را به نقد میکشند و اموری مانند توجیه غیرباوریِ باورهای پایه، خطاناپذیری آنها یا استنتاج باورهای پایه از باورهای پدیداری را انکار میکنند. به منظور تقریر این انتقادات و پاسخگویی بدانها، تحقیق حاضر در سه بخش اصلی تدوین گشته است. بخش نخست به بررسی انتقادات وارد بر وجود باورهایی که به صورت غیراستنتاجی موجه هستند، می پردازد. در بخش دوم سعی شده تا انتقادات مطرح در زمینه توجیه غیرباوریِ باورهای پایه تقریر گردد و بخش سوم به صورت خاص به انتقادات وارد بر مبناگرایی سنتی میپردازد. به نظر میرسد با وجود انتقادات فراوان، این نظریه همچنان معقولترین نظریه درباب ساختار توجیه است.