چکیده:
نظریه اینهمانی نوعی، حالات ذهنی را با حالات مغزی اینهمان میداند. در مقابل نظریه کارکردگرایی ذهن حالات ذهنی را بر اساس کارکردهای مربوط به آن حالات در ساختار عصبی موجودات زنده تعریف میکند. نظریه اینهمانی نوعی از زوایای مختلفی در ادبیات فلسفی مورد نقد قرار گرفته که یکی از مهمترینِ این نقدها ناظر به مساله تحقق چندگانه است (بنگرید به Putnam1960, 1975b). مساله تحقق چندگانه بیان میدارد که حالات مغزیِ متفاوت علیرغم تنوع در آرایشِ مادی میتوانند محقق کنندۀ حالات ذهنی یکسانی باشند؛ این بدین معناست که موجوداتِ گوناگون علیرغمِ تفاوتِ فاحش در ساختارِ مغزی میتوانند دارایِ حالات ذهنیِ یکسانی باشند. انتقاد کارکردگرایان به نظریه اینهمانی نوعی آن است که این نظریه، بر خلاف نظریۀ کارکردگرایی، تبیین قانع کننده ای از مساله تحقق چندگانه ارائه نمیدهد. ادعای این مقاله آنست که نظریه کارکردگرایی نیز با مشکل مشابهی روبروست. بدین منظور نسخه ای از مسالۀ تحقق چندگانه را توضیح داده و سپس استدلال خواهیم کرد که نظریه کارکردگرایی تبیین قانع کنندهای از مسالۀ مذکور ارائه نمیدهد.