این مقاله در صدد است، با نگاهی به آثار دورة جوانی سید احمد فردید، خطوطی از سیمای شخصیت و اندیشههای مرحلة بعدی حیات فکری و نظری او در اختیار قرار دهد تا از این طریق زمینة قضاوتهای علمیتر و منصفانهتری دربارة مراحل بعدی شخصیت و تفکر او فراهم آید. همچنین، نگارندة این مقاله معتقد است بررسی آثار فردید جوان میتواند ما را در فهم قصة هایدگر در ایران و برخورداری از تصویر روشنتری از این قصه یاری دهد. به بیانی روشنتر، برخلاف کسانی که تفسیر دینی و معنوی از هایدگر و فهم اندیشههای این متفکر آلمانی در افق حکمت ایرانیـاسلامی را نوعی تفسیر منعندی و گزافی فردید تلقی کرده، این نحوه تفسیر را به نوعی تلاش در صدد تئولوژیک کردن و شرقی ساختن اندیشههای این متفکر غربی میدانند و حمله به فردید را دستاویزی برای مخالفت با هر گونه تفسیر دینی و معنوی از هایدگر قرار می-دهند، این مقاله، به واسطة بررسی آثار فردید جوان، خواهان طرح این پرسش است که آیا براستی میتوان فردید را نخستین مفسر هایدگر در افق حکمت ایرانیـاسلامی تلقی کرد، یا آنکه مسئولیت یک چنین تفسیری را باید بر عهدة شخصیت دیگری، یعنی هانری کربن دانست. پاسخ به این پرسش، تأثیر بسزایی در مسألة ارزش و اعتبار تفسیر دینی و معنوی از هایدگر در افق حکمت ایرانیـاسلامی خواهد داشت.