1
دکترای فلسفه؛ استادیار گروه فلسفه دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکزی
2
کارشناسی ارشد فلسفه و حکمت اسلامی از دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکزی
چکیده
بحث زمان و مکان از جمله مباحث ریشهدار و سنتی در تاریخ فلسفه است که در طول تاریخ اندیشه بشر، ذهن فلاسفه را از دوران یونان باستان به خود مشغول کرده چنان که آراء و اقوال بسیاری در این باب ابراز کردهاند. فلاسفه اسلامی نیز به سهم خود و به تأثیر از فیلسوفان یونان باستان به ویژه ارسطو، نظراتی در این باره ارائه کردهاند. ارسطو بحث از مکان را در کتاب طبیعیات و در نسبت با حرکت طبیعی، خلاء و زمان مطرح کرده است و در واقع، برخلاف افلاطون مفهومی طبیعی از مکان ارائه میکند. ارسطو تحلیل افلاطون از زمان و مکان را نمیپذیرد و میکوشد بنا به ساختار جسم، زمان و مکان را تحلیل کند. او مکان را سطح مماس جسم حاوی و محوی میداند و در حّد یک امر عرضی به آن بهاء میدهد و زمان را مقدار حرکت میداند. سهروردی گر چه در هستیشناسی، انسانشناسی و معرفتشناسی خود بیشتر افلاطونی است، ولی از آنجا که میکوشد درک تمثیلی از طبیعت را کنار زند و تحلیل عقلانی را جایگزین آن سازد، در تحلیل زمان و مکان جانب ارسطو را میگیرد و همانند وی مکان را رابطه سطوح اجسام و زمان را مقدار حرکت میداند.