بازخوانی عقل آناکساگوراس در روانشناسی ارسطو

نوع مقاله : مقاله پژوهشی

نویسندگان

دانشگاه شهید بهشتی

10.48308/kj.2024.234351.1219

چکیده

یکی از مباحث بسیار دشوار در روانشناسی ارسطو بحث عقل است. این بحث که در طول تاریخ دست‌مایۀ تفاسیر بسیار گوناگون بوده به‌ندرت از منظر مواجهۀ ارسطو با پیشینیانش بررسی شده است. این مقاله استدلال میکند که ارسطو در این بحث وام‌دار آناکساگوراس است و نظریۀ او را دراین‌باب ارتقا میدهد و در چارچوب مبانی خودش بازخوانی میکند. مهمترین و چالشبرانگیزترین مباحثی که در کتاب دربارۀ نفس در موضوعِ عقل مطرح شده از این منظر قابلِ‌فهم میشوند. آناکساگوراس صریحاً یا ضمناً دو وصفِ عدمتعین و سرمدیت را به عقل نسبت میداد. ارسطو این دو وصف را برای عقل میپذیرد و میکوشد تا مشکلاتی را که بر سر راه این دو قرار دارد برطرف کند. هر دویِ این اوصاف با فعالیت اصلیِ عقل، یعنی شناختن و تعقلکردن، ناسازگارند. آنچه مطلقاً نامتعین است به هیچ چیزی شباهت ندارد. پس، مطابق حکم مشهورِ «شبیه شبیه را میشناسد»، قادر به شناختن نخواهد بود. همچنین شناختن نوعی عبور از قوه به فعل است که از لوازم ماده است. ازاین‌رو، عقل اگر بخواهد فعالیت شناختی داشته باشد، نمیتواند سرمدی باشد. نشان دادهایم که مباحث دو فصل چهارم و پنجم از کتاب سومِ دربارۀ نفس به همین دو مسئله پاسخ میدهند.

کلیدواژه‌ها

موضوعات


عنوان مقاله [English]

Rereading Anaxagoras’ Mind in Aristotle’s Psychology

نویسندگان [English]

  • Mohammad Habibollahi
  • Ahmad Asgari
Shahid Beheshti University
چکیده [English]

The examination of the concept of mind in Aristotle’s psychology poses a
considerable challenge within his work, De anima. This paper unravels the
complexities by scrutinizing Aristotle’s expressions as both a response to and an
advancement of Anaxagoras’ Mind theory. Anaxagoras’ theory, whether explicitly or
implicitly, presents mind as both indeterminate and everlasting. However, these
characteristics contradict the primary function of the mind, namely, its capacity for
knowledge and thought. Anything that is entirely indeterminate lacks resemblance
to anything else, thereby rendering it incapable of comprehending anything, in accordance with the widely accepted axiom that “like is known by like”. Besides, knowledge and thought involve a transformation from potentiality to actuality, implying the involvement of matter, while a material entity cannot possess eternity. In this paper, it is contended that the fourth and fifth chapters of the third book of De anima address these two dilemmas. Aristotle reconciles these attributes by endorsing and reinterpreting Anaxagoras’ theory. 

کلیدواژه‌ها [English]

  • Aristotle
  • Anaxagoras
  • De anima
  • Mind