استادیار مرکز معارف اسلامی و علوم انسانی دانشگاه صنعتی شریف
چکیده
ابصار یکی از مفاهیمی است که فلاسفه اسلامی از یک سو و دانشمندان علوم تجربی از سوی دیگر به آن پرداخته و با توجه به مبانی خود، به نحوی به شرح آن همت گماردهاند. امروزه بایسته است نظریههای طبیعیات فلاسفه اسلامی را با دستاوردهای نوین تجربی محک بزنیم تا به صحت و سقم این نظریهها از یک سو و همچنین صحت و سقم نتایجی که فلاسفه اسلامی بر مبنای این مقدمات طبیعیات گرفتهاند از سوی دیگر دست یابیم. در این نوشتار به منظور بررسی میزان تطابق آرای فلاسفه اسلامی با دانشمندان علوم تجربی نوین در خصوص ابصار، ابتدا به شرح آرای فلاسفه در اینباره پرداخته و سپس به تبیین آرای دانشمندان علوم تجربی نوین نشستهایم. به منظور تبیین جایگاه دقیق نظرات ناظر به ابصار، به مفاهیمی چون احساس و ادراک و تمایز میان آنها اشاره شده است. نتایج بررسی آرای فلاسفه اسلامی در باب بینایی و ابصار نشان میدهد که در خصوص احساس بینایی، نظریه خروج شعاع، مورد پذیرش دانشمندان علوم تجربی معاصر نبوده است، ولی آنها به کلیات نظریه انطباع، رأی مثبت میدهند. از سوی دیگر، نظریه انشاء نیز که ناظر به ادراک بینایی است، نظریهای قابل قبول بوده و پس از جمع شدن با نظریه انطباع، به نظریهای جامع در باب ابصار تبدیل میشود. بنابراین، امروزه نتایج فلسفی حاصل از نظریههای انطباع و انشاء با توجه به دستاوردهای نوین تجربی از لحاظ صحت مبانی طبیعیاتی قابل قبول است.