استلزام منطقی چگونه تحلیل و صورت‌بندی می‌شود؟ بررسی انتقادی مقالة «ملاحظات تاریخی نظام‌های حاج‌حسینی»

نوع مقاله : مقاله پژوهشی

نویسندگان

1 عضو هیأت علمی گروه فلسفه دانشکده ادبیات دانشگاه اصفهان

2 دانش‌آموخته رشته منطق فلسفی دانشگاه اصفهان

10.48308/kj.2024.233342.1196

چکیده

در زبان طبیعی گاهی با استدلال‌هایی سروکار داریم که در آن‌ها حروف ربط غیرتابع‌ارزشی حضور دارد. منطق کلاسیک از عهدة تحلیل و صورت‌بندی این استدلال‌ها برنمی‌آید. افزون بر این، استلزام منطقی در استدلال درست چهار ویژگی دارد: صدق‌نگهدار بودن، ضروری بودن، صوری بودن، کلی بودن. در منطق کلاسیک که اصول EFQ وEQT درست و معتبر ارزیابی می‌شود، ویژگی دوم تأمین نمی‌شود. حاج‌حسینی در کتاب «طرحی نو از اصول و مبتنی منطق» با تأسیس دو نظام منطقی تابع‌ارزشی و غیرتابع‌ارزشی و گسترش این نظام‌ها راه را بر حل این دو مسأله گشوده است.
در همین ارتباط اما اسدالله فلاحی در مقالة «ملاحظات تاریخی نظام‌های حاج‌حسینی» که در شمارة بهار و تابستان ۱۴۰۲، دوفصلنامة علمی، پژوهشی «شناخت» منتشر شده است، سه ادعا به نویسندة کتاب نسبت داده است: ۱) تفکیک پاره‌های تابع‌ارزشی از پاره‌های غیرتابع‌ارزشی از ابداعات نویسنده است ۲) منطق کلاسیک میان «استلزام مادی» و «استنتاج» خلط کرده و آنها را یکی گرفته است ۳) «فراقضیة استنتاج» به این دلیل که رابطة مقدمات با هم، عطف مصداقی است، نادرست است. در این مقاله نشان می‌دهیم که هیچ یک از این دعاوی در این کتاب مطرح نشده است و این بدفهمی تنها از گزینش یک عبارت از متنی مفصل و فهم ناقص آن شکل گرفته است. درضمن همان‌طور که فلاحی اشاره است استنتاج هر تناقضی از هر تناقضی در نظام تابع‌ارزشی درست و معتبر است و رابطۀ تعدی در استدلال‌ها، به خلاف منطق ربط کلاسیک تننت، در هر دو نظام تابع‌ارزشی و غیرتایع‌ارزشی برقرار است.

کلیدواژه‌ها

موضوعات


عنوان مقاله [English]

How is Logical Implication Analyzed and Formulated? A Critical Review of the Article "on Historical Aspects of Hajihosseini’s Logical Systems"

نویسندگان [English]

  • Morteza Hajihosseini 1
  • Hamide Bahmanpour 2
1 Associate Professor of Philosophy, Department of Philosophy, Faculty of Literature and Humanities, University of Isfahan, Isfahan, Iran.
2 Ph. D in Philosophical Logic, Department of Philosophy, Faculty of Literature and Humanities, University of Isfahan,
چکیده [English]

In natural language, we sometimes come across arguments contain non-functional connectives. Classical logic is not able to analyze and formalize these arguments. Moreover, logical implication in a valid argument has four properties: Truth-preservation, Necessity, Formality, and Universality. In classical logic, which evaluates EQT and EFQ as valid and correct, the second property, necessity, is not guaranteed. Hajihosseini in book “A New Outlook on Elements of Logic” has paved the way for solving these two problems by establishing two logical systems, one functional and one non-functional, and extending these systems.
In this context, however, Asadollah Fallahi, in his article On Historical Aspects of Hajhosseini’s Logical Systems, published in Knowledge, No. 88/1 (Spring/Summer 2023), has attributed three claims to the author of the book: 1) The separation of functional and non-functional fragments is one of the author's innovations. 2) Classical logic confused material implication and deduction and considered them one. 3) The metatheorem of deduction is incorrect because the relation between the premises is an extensional conjunction. In this article, we demonstrate that none of the above claims were made in the book and that any confusion results from a selective reading of a detailed passage and a lack of understanding Fallahi, also, argues that any contradiction can be derived from a contradiction in the functional system. Moreover, transitive relations in arguments are valid in both functional and non-functional systems, contrary to Tennant's classical relational logic.

کلیدواژه‌ها [English]

  • Material implication
  • Formal implication
  • Truth-functional system
  • Non-truth0functional system