جِرُمی شیفر نشان داد که رویکرد کانت به مسئلۀ وجود، دستکم دو نتیجۀ مشکلآفرین به بار میآورد. بر مبنای مشکل نخست، که «مشکل تناقض» نامگذاری شده است، نتیجۀ رویکرد کانت این است که «وجود»، هم محمولِ واقعی باشد، هم محمولِ غیرواقعی. بر مبنای مشکل دوم، موسوم به «مشکل بیهودهگویی»، دیدگاه کانت منجر به این نتیجۀ غیرقابل قبول میشود که موضوع هیچ گزارهای مصداق دقیقی در خارج ندارد، یا هیچ حملی، حمل واقعی نیست. مقاله با صورتبندی این دو مشکل، شروع میشود. سپس آراء ریچارد کَمپِل و نیکلاس اِوِریت، ذیل عنوان «رویکرد منطقی»، توضیح داده میشوند. این دو فیلسوف، به کمک برخی حیلههای منطقی، چون لحاظِ «وجود» به عنوان محمولی صرفاً رابطی یا معرفی معیار تمییز بین محمولهای واقعی و غیرواقعی، تلاش کردهاند راه حلی برای مشکلات پیشگفته بیابند. در این مقاله نشان داده میشود که راه حلهای این دو فیلسوف، که میشود گفت از بهترین راه حلهای منطقی هستند که تاکنون ارائه شدهاند، رضایتبخش و مشکلگشا نیستند.