در این مقاله سعی شده است مفهوم حقیقت از منظر اندیشة نئوپراگماتیستی رورتی مورد بررسی قرار گیرد. رورتی همانند بسیاری از فیلسوفان پست مدرن مفهوم حقیقت را انکارمی کند. او در این کار از تفکرات پراگماتیستی و پست مدرنیستی بهره میجوید. رد ذهن به مثابة آینة طبیعت، ضدبازنمودگرایی، ضدماهیتباوری و تأکید بر زبان از جمله مقدماتی است که رورتی از طریق آنها حقیقت را انکار میکند. او با توجه به این مقدمات نظریة مطابقت صدق را رد و از نظریة پراگماتیکی صدق از نوع جیمزی دفاع می کند. در این مقاله کوشیدهایم با استناد به نوشتههای رورتی مسالة انکار حقیقت را مورد بررسی قرار دهیم.