پس از ستیز چندین دههای اثبت گرایی منطقی و فلسفۀ تحلیلی با مابعدالطبیعه، اینک شاهد روی آوری شماری از فیلسوفان تحلیلی به مابعدالطبیعه هستیم که نه تنها آن را ممکن، بلکه گریزناپذیر میدانند. ادروارد جاناتان لو در یک طرح گستردۀ آکادمیک، در کتابی که یادآور فلسفۀ انتقادی کانت در رویارویی با مابعدالطبیعه است، کوشیده تا ضمن نشان دادن امکانپذیری و حتی گریزناپذیری مابعدالطبیعه، خود، مابعدالطبیعهای ناکانتی و واقعگرا عرضه کند. او بر این باور است که، در تمایزی روشن میان مابعدالطبیعه و علوم تجربی، وظیفۀ مابعدالطبیعه نه بیان اینکه چه چیزی وجود دارد، بلکه بیان این امر است که چه چیزی میتواند وجود داشته باشد. او موضوع مابعدالطبیعه را «امکانها» و موضوع علوم تجربی را «فعلیتها» میداند. او به دفاع از مابعدالطبیعه چونان فعالیتی عقلی، با نقش محوری برای فلسفهورزی و با تقدمی در برابر علوم تجربی می-پردازد، به گونهای که مابعدالطبیعه و امکان مابعدالطبیعی موضوعاتِ ویژۀ علوم، همواره بر هر گونه نظریه-پردازی علمی مقدمند. یافتههای مابعدالطبیعه بنیاد علوم تجربی، بیانگر امکانهای وجود، و یاریرسان به تشخیص مقولات وجود و روابط میان این مقولات هستند. لو در طرح گستردۀ چندین سالۀ خود، با موفقیتی روزافزون، کوشیده است «امکان [پذیری] مابعدالطبیعه» را از «امکان [پذیری] مابعدالطبیعی» استنتاج کند، به عرضۀ دستگاه مابعدالطبیعی خاص خود، چونان یک رشتۀ خودآیین و گزیرناپذیر، بپردازد، و با آن برخی از مسائل فلسفه را حل کند.