تکوین «مطلق» در ایدئالیسمِ آلمانی و نسبتِ آن با مسئلۀ آزادی در ایدئالیسمِ مطلقِ هگل

نوع مقاله : مقاله پژوهشی

نویسنده

دانشگاه تهران

10.48308/kj.2024.233630.1200

چکیده

آزادی در فلسفۀ هگل برحسبِ قدرتِ تعین‌بخشیِ سوبژکتیویته و با ضابطۀ «در دیگری نزدِ خود بودن» تعریف می‌شود. آزاد کسی است که در اندیشه و عمل، به‌تمامی، مطابق با اندیشۀ مطلق حرکت کند. اندیشه‌ای مطلق است که از تناهیِ خویش رها شده است، به‌طوری‌که با هستی یگانه گشته است. آزادی یعنی ارتقا به موقفِ «مطلق» و انطباق با «مطلق». به‌این‌ترتیب، آزادی با مفهومِ این‌همانی گره می‌خورد. آزاد کسی است که در این‌همانی با «مطلق» به سر می‌برد یا ذیلِ «مطلق» مندرج می‌شود. بنابراین، فردِ تکینِ انسانی ازآن‌جهت که فردی تکین است آزاد نیست، بلکه تاآنجاکه فردی کلی (سوبژکتیویتۀ مطلق) است آزاد است. شلینگ این تلقی از مطلق را صرفاً «منفی» می‌نامد زیرا، در این تلقی، «مطلق» این‌همانی‌‌-‌در‌-‌تفاوتِ اندیشه و هستی است که ذیلِ اندیشۀ مطلق تعریف شده است. هستی، امرِ ثبوتی و، برحسبِ اندیشه، امرِ منفی، تبیین می‌شود یا حوزۀ امکان ذیلِ حوزۀ ضرورت مندرج می‌شود. شلینگ، درمقابل، تأکید می‌کند که امکان بر ضرورت تقدم دارد، همان‌طور که نزدِ کانت آزادی بر شناخت و اندیشۀ شناختی تقدم دارد. لذا آزادی را مبنای اندیشه قرار می‌دهد و نه اندیشه را مبنای آزادی. به‌علاوه، آزادی را در نسبت با امرِ الهی درک می‌کند. در این مقاله، نخست سیر تکوینِ «مطلقِ» هگلی را برحسبِ تاریخچۀ آن در ایدئالیسمِ آلمانی توضیح می‌دهیم. سپس «مطلقِ» هگلی و پیامدهای آن برای آزادی را شرح می‌دهیم. پس‌ازآن، انتقاد شلینگ از «مطلقِ» هگلی را بیان می‌‌کنیم و، نهایتاً، دورنمایی از الگویی غیرِهگلی برای آزادی ترسیم می‌کنیم.

کلیدواژه‌ها

موضوعات


عنوان مقاله [English]

The Development of “absolute” in German Idealism and its Relationship to the Problem of Freedom in Hegel’s Absolute Idealism

نویسنده [English]

  • Seyed Masoud Hosseyni Toushmanlouei
Tehran University
چکیده [English]

Freedom in Hegel is defined in terms of the determining power of subjectivity, i.e. by the rule “to be with oneself in the other”. Free is the one who moves in his thoughts and actions completely in accordance with the absolute thinking that has been freed from its finitude, meaning that it has become identical with being. Freedom presupposes the elevation to the “absolute” standpoint and conforming to it. Thus, it is tied to the concept of identity. Free is someone who lives (thinks and acts) in accordance with the “absolute” subjectivity. Therefore, the individual is not free as far as he/she is an individual, but only to the extent that he/she is a universal individual (absolute subjectivity). Schelling calls this position on the “absolute” simply “negative”, for it defines the “absolute” as identity-in-difference of thinking and being in accordance with absolute subjectivity or thinking. Being, what Schelling calls the positive, is supposed to be explained away according to thinking, the negative, which means that contingency should be included under necessity.
Schelling, on the other hand, emphasizes that contingency takes precedence over necessity, just as Kant’s freedom takes precedence over cognitive thinking. Therefore, in Schelling, thinking sould be based on freedom. Furthermore, he
understands freedom in relation to the divine. In this article, we will first explain the development of the Hegelian “absolute” in connection with its history in German idealism; Then we will unpack its implications for freedom. After that, we will point out Schelling’s criticism of the Hegelian “absolute”, and finally give a perspective of a non-Hegelian model for freedom. 

کلیدواژه‌ها [English]

  • absolute
  • freedom
  • necessity
  • contingency
  • submission