TY - JOUR ID - 100805 TI - نسبیّت اینشتین و مسئلة معقولیت علمی در فلسفة کاسیرر JO - شناخت JA - KJ LA - fa SN - 2008-7322 AU - حاجی زاده, امیر AU - کلباسی اشتری, حسین AD - دانشگاه علامه طباطبائی Y1 - 2021 PY - 2021 VL - 13 IS - 2 SP - 7 EP - 32 KW - نظریة نسبیّت KW - کاسیرر KW - اینشتین KW - کانت KW - قاعدة فهم KW - فضا KW - زمان DO - 10.29252/kj.2021.213712.0 N2 - با ظهور نظریة نسبیّت خاص، که در آن مفاهیم زمان و فضای مطلق کنار گذاشته می‌شوند و نسبیّت عام، که با تعبیرِ تجربی از هندسه و توجه به هندسة نااُقلیدسی همراه است، برخی عناصر مبنایی در نقد اول کانت، از جمله مفاهیم زمان و فضای مطلق و جایگاه هندسة اُقلیدسی به‌عنوان گنجانیدة شهودِ فضاییِ محض، متزلزل گشتند و همین امر واکنش‌های متفاوتی را برانگیخت. نظریة نسبیّت اینشتین از سه بابت در فلسفة کاسیرر ثمربخش ظاهر می‎‌شود. الف) اندراج نظریة نسبیّت اینشتین به‌عنوان تاییدی بر معرفت‌شناسی عمومی وی، ب) اثبات کارایی اصول معرفت‌شناسانۀ کانت - ایدئالیسم انتقادی - در تحلیل نظریة نسبیّت، ج) کاربستِ اصل نسبیّت بر خودِ «نقد شناخت» و تبیین پروژۀ فلسفۀ صورت‌های سمبولیک. کاسیرر در فلسفة کانت «قاعدة فهم» را دارای نقشی بنیادی در ایجاد نسبت‌های زمانی و فضایی می‌داند و هندسة اُقلیدسی را همبستة ضروری صورتِ پیشینیِ ادراکِ فضایی در فلسفة کانت نمی‌داند. همچنین از دید کاسیرر به دلیل وجود ضروریِ صورت‌های مفهومی ناوردا (مانند زمان، مکان، عدد و تابع) در نظریه‌ها، مقایسه بین نظریه‌ها امکان‌پذیر می‎‌شود و می‌توان نتیجه گرفت که با پیشروی علم، نظریات علمیِ جامع‌تر (به‌لحاظ گسترۀ تبیینی) و پالوده‌تر (به‌لحاظ کنار گذاشتنِ دیدگاه‌های جوهری) می‌شوند. در نتیجه گذار از نظریات علمی متقدم به متأخر به شکلی تصادفی و اختیاری صورت نمی‌گیرد و تابع ضرورتی عینی ست؛ اگرچه نظریۀ فیزیکی عالی‌ترین صورت شناخت نیست و در کنار سایر صورت‌های نمادین بخشی از فعالیت نمادپردازی انسان محسوب می‎‌شود. UR - https://kj.sbu.ac.ir/article_100805.html L1 - https://kj.sbu.ac.ir/article_100805_3150c32ccbfe0f34b6b2bf73b511f7df.pdf ER -