نقد عمدهی دریدا بر اندیشهی غربی به طور عام و بر رویکرد ساختارگرایی به طور خاص این است که از یک طرف مفاهیم دوگانه را کانون تحلیلهای خود قرار میدهند و از طرف دیگر یکی از این طرفها را بر دیگری استیلا میبخشند. دراین جهت این مقاله دو هدف اصلی را دنبال میکند: 1- دریدا بر آن است بسان یک پدیده شناس با طرح مفهوم «ردّ» به پیش از این مفاهیم دوگانه عزیمت کند. 2- مفهوم «ردّ» ریشه در مفهوم Khora افلاطون، «امر پیش- همزمان» هوسرل، بازی سوسور، «چهره» لویناس و ابزار و پدیدهی هایدگر دارد.