دارای مدرک تحصیلی دکتری فلسفه از دانشگاه شهید بهشتی
چکیده
به عقیده افلاطون ایده ها مدلول اصلی نامها هستند و دلالت نامها بر اشیاء فقط به نحو ثانوی و به سبب شباهت اشیاء به ایده ها ممکن است. ارسطو که منکر وجود مفارق ایده هاست، برخلاف افلاطون عقیده دارد که نامها در وهله اول بر محسوسات دلالت می کنند و دلالت آنها بر مفاهیم انتزاعی دلالتی ثانوی است. تلفیق آراء افلاطون و ارسطو در فلسفه نوافلاطونی سبب خلط این دو نظریه شد و بر اثر آن بسیاری از نوافلاطونیان به تبعیت از ارسطو نامها را دال بر محسوسات شمردند. فلوطین و پروکلوس تنها نوافلاطونیانی بودند که به این خلط پی بردند و به پیروی از افلاطون ایده ها را مدلول اصلی نامها در نظر گرفتند. اما تفاوت ایده ها و اشیاء چنان زیاد است که افلاطون اطلاق نامها را بر ایده ها و اشیاء به اشتراک لفظی می داند و این باعث بروز مشکلاتی در فلسفه او می شود. علیت مستلزم شباهتی میان علت و معلول است، اما اگر تفاوت ایده ها و اشیاء به حدی باشد که نتوان نامها را به اشتراک معنوی بر آنها اطلاق کرد، چگونه ممکن است که ایده ها علت اشیاء باشند؟ فلوطین و پروکلوس می کوشند تا دلالت نامها را بر ایده ها و اشیاء به نحوی توضیح دهند که شباهت و متعاقباً رابطه علی میان آنها نقض نشود.