گسست حقیقت و معرفت در تمام مراتب آن‌ از منظر عین‌القضات

نوع مقاله : مقاله پژوهشی

نویسنده

دانشجوی دکتری حکمت هنرهای دینی - دانشگاه ادیان و مذاهب - قم

10.48308/kj.2024.236732.1268

چکیده

پژوهش حاضر به گسست و عدم انطباق حقیقت و مراتب معرفت انسانی می‌پردازد. منظور از مراتب شناخت در اینجا انواع ادراکاتی است که عین‌القضات دربارة آن‌ها سخن گفته است که به ترتیب عبارتند از: ادراکات حسی، وهمی، عقلی و معرفت عرفانی. هدف از چنین پرداختی یافتن میزان انطباق هر یک از انواع ادراکات انسان با امر واقع و حقیقت عالم است. برای نیل به این هدف از روش توصیفی ـ تحلیلی بهره برده‌ایم. عین‌القضات عموماً دو شناخت عقلی و معرفت عرفانی را به‌عنوان ادراکات اصلی انسان مدنظر دارد و دو ادراک حسی و وهمی را بیشتر به‌عنوان مقدمه‌ای برای ادراک عقلی مورد توجه قرار می‌دهد. از منظر انطباق با واقع، شناخت عقلی تنها امکان شناخت مطابق با واقع از محسوسات را داراست و به عالم ماورای محسوس و حالات انسانی تنها به طریقی تمثیلی آگاهی دارد که نمی‌توان آن را مطابق با واقع دانست. در مورد معرفت عرفانی هر چند امکان یافتِ حقایق ماورای عالم محسوس وجود دارد، اما این انطباق از یک زاویه‌دید انسانی حاصل می‌شود که با حقیقت عالم مطابقت تام ندارد. می‌توان این عدم انطباق را در تبیینی که قاضی در نسبت صفات با ذات الهی، ارزش‌گذاری بین صفات، جایگاه ابلیس و ادراک محبت خداوند نسبت به بنده ارائه می‌دهد، مشاهده کرد. خروج از این زاویه‌دید و رسیدن به مرتبة فنا امکان ادراک حقیقت عالم را حاصل می‌کند که البته در این حالت نسبت دادن ادراک به انسان بسیار دشوار خواهد بود.

کلیدواژه‌ها

موضوعات


عنوان مقاله [English]

Incompatibility of truth and knowledge in all its levels from the point of view of Ayn al-Quḍāt

نویسنده [English]

  • Mohsen Mosavi
Ph.D. Candidate, Department of Philosophy of Religious Art, Faculty of Religions and Art, University of Religions and Denominations (URD), Iran.
چکیده [English]

This study addresses the separation and lack of alignment between truth and the various levels of human knowledge. The levels of knowledge referred to here are the types of cognition Ayn al-Quzat discusses, namely: sensory, imaginative, rational, and mystical knowledge. The aim of this study is to assess the extent to which each type of human cognition corresponds to reality and the ultimate truth of the world. For this purpose, a descriptive-analytical method has been used. Ayn al-Qadat primarily views rational and mystical knowledge as the core forms of human cognition, whereas sensory and imaginative knowledge serve mainly as preliminary steps towards rational cognition. With respect to correspondence to reality, rational knowledge is capable only of grasping sensory objects as they appear, while its understanding of the metaphysical realm and human states remains allegorical and cannot be considered to truly correspond to reality. With respect to mystical knowledge, while it enables the perception of truths beyond the sensory world, this correspondence is from a human perspective and does not fully coincide with the ultimate truth of the world. This misalignment can be seen in Ayn al-Quzat’s discussion of the relation between divine attributes and God’s essence, the evaluation of the attributes, the status of Iblis, and the perception of God’s love for His servant. Exiting this human perspective and reaching the stage of annihilation (fana) leads to the perception of the truth of the world, although in this state, attributing cognition to the human being becomes very difficult.

کلیدواژه‌ها [English]

  • Ayn al-Quzat
  • epistemology
  • intellectual knowledge
  • mystical knowledge