در این مقاله به بررسی تعریف مشهور ارسطویی نفس از نگاه کتاب اثولوجیا پرداخته شده است. افلوطین خود در کتاب تاسوعات در جانب وجه سلبی علم النفس خویش و در دفاع از موضع افلاطونی خود دربارة ذات و ماهیت مجرد و روحانی نفس، آراء رواقیان و اپیکوریان را که قائل به مادیت و جسمانیت نفس بوده وهمچنین اقوال فیثاغوریان و ارسطو را که به نوعی نفس را مرتبط و متصل با جسم و بدن میدانند ابطال مینماید. در کتاب اثولوجیا امّا برخلاف تاسوعات، مولف تا آن جا که میتوانسته سعی در تصحیح مذهب ارسطویی دربارة نفس و عرضة تفسیری مقبول و معقول از تعریف نفس ارسطو داشته است و انتقادات وارد برتعریف ارسطویی در تاسوعات را مرتبط با تفسیرمادی گرایانه از ارسطو دانسته و حال آن که به زعم صاحب اثولوجیا و با تفسیرصحیح کلام ارسطو این مناقشات برکلام او وارد نمیآید.