نوع مقاله : علمی - پژوهشی
نویسندگان
دانشگاه علامه طباطبائی
چکیده
کلیدواژهها
عنوان مقاله [English]
نویسندگان [English]
با ظهور نظریه نسبیّت اینشتین و ابتنای آن بر هندسه ی نااُقلیدسی، تفکر غالبی که بر مبنای آن کانت نقد اول خود را بنا نهاده بود ( قطعیت هندسه اُقلیدسی و قوانین حرکت نیوتن)، متزلزل گشت و همین امر واکنش های متفاوتی را برانگیخت. در این میان ارنست کاسیرر از مکتب ماربورگ در رسالهای مستقل به موضوع پرداخت. نظریه نسبیّت اینشتین از سه بابت در فلسفه کاسیرر ثمربخش ظاهر میشود. الف) اندراج نظریه نسبیّت اینشتین به عنوان تاییدی بر معرفتشناسی عمومیوی، ب) اثبات کارایی اصول معرفت شناسانه کانت – ایدئالیسم انتقادی- در تحلیل نظریه نسبیّت، ج) کاربستِ اصل نسبیّت بر خودِ "نقد شناخت" و تبیین پروژه فلسفه صورتهای سمبولیک. مبنای انجام این موارد درک متفاوت کاسیرر از مفاهیم علمی است که به کمک آن نشان میدهد تعارض و گسستی بین فیزیک کلاسیک و نظریه نسبیّت وجود ندارد. همچنین با دفاع از ضرورت صورتهای مفهومی تغییرناپذیر در نظریهها مقایسه آنها امکانپذیر میشود و میتوان به شکلی معنادار از پیشروی علم سخن گفت.
کلیدواژهها [English]