مهدی سلیمانی خورموجی؛ علی فتح طاهری؛ سید مسعود سیف
دوره 14، شماره 1 ، شهریور 1400، ، صفحه 149-176
چکیده
بسیاری از معرفتشناسان اذعان دارند که اهمیت مثالهای نقض گتیه در آشکارسازی معضلی است که هنگام تحلیل مفهومی معرفت با آن مواجه میشویم. آنان معتقدند ریشه این معضل به نحوۀ ارزیابیمان از شهودهای متعارفی برمیگردد که برای تحلیل مفهومی بهکار میآیند. در این مقاله، به واکاوی شهودهای متعارفی میپردازیم که، بیش از طبیعت معرفت، ...
بیشتر
بسیاری از معرفتشناسان اذعان دارند که اهمیت مثالهای نقض گتیه در آشکارسازی معضلی است که هنگام تحلیل مفهومی معرفت با آن مواجه میشویم. آنان معتقدند ریشه این معضل به نحوۀ ارزیابیمان از شهودهای متعارفی برمیگردد که برای تحلیل مفهومی بهکار میآیند. در این مقاله، به واکاوی شهودهای متعارفی میپردازیم که، بیش از طبیعت معرفت، ناظر به مشخصۀ اسنادیِ معرفت در زبان روزمرهاند و ظاهراً به کمکشان میتوان راهی برای برطرفکردن مثالهای نقض گتیه و موارد مشابهی یافت که امروزه به مثالهای نقض گتیهوار مشهورند. مقاله شامل دو بخش اصلی است. نخست، به سراغ سه پیشنهاد خواهیم رفت که، بهترتیب، منجر به حذف شرط توجیه، صدق و باور میشوند. زیرا به نظر میرسد حذف یکی از شروط سنتی معرفت میتواند تحلیل مفهومی معرفت را از گزند مثالهای نقض گتیه(وار) مصون نگهدارد. در بخش دوم، نشان خواهیم داد که چرا این سه پیشنهاد -و موارد مشابه- هنوز نتوانستهاند مثالهای نقض گتیه(وار) را برطرف کنند. از نظر ما، سه ایراد عمده بر آنها وارد است: (1) همۀ مصادیق معرفت را شامل نمیشوند؛ (2) برخی استدلالهای بهکاررفته در آنها منتج نیست؛ (3) یا متضمن سوءفهمهایی دربارۀ طبیعت زبان روزمره و عملکرد واژگان در آناند یا، بهلحاظِ روشی، دارای تکیهگاه و تبعاتی مناقشهبرانگیزند. باآنکه دامنۀ نفوذ ایرادهای (1) و (2) به پیشنهادهای طرحشده در این مقاله محدود است، ولی معتقدیم ایراد (3) میتواند پا را فراتر نهد و حتی شامل پیشنهادهایی شود که این بار با تکیه بر شهودهای متعارفمان دربارۀ طبیعت معرفت قصد دارند راهی برای برطرفکردن مثالهای نقض گتیه(وار) بگشایند.