ذات در فلسفه ابن‌سینا

mohammad Saeedimehr؛ sakineh karimi

دوره 12، شماره 1 ، مرداد 1398، ، صفحه 179-212

چکیده
  با تأمل در آثار ابن­سینا مشخص می­شود ابن­سینا ذات را در حوزه ذات نوعی در دو معنای ماهیت و طبیعت و در حوزه ذات فردی به­ویژه، درباره واجب تعالی در معنای وجود به­کار ­گرفته است. در این میان، معنای دوم (طبیعت) که حاصل پژوهش او در شناخت اشیاء است، بر معنای اول (ماهیت) ابتناء دارد. بر اساس همین معنای از ذات، وی در فرآیند آزمایش فکری ...  بیشتر

شاخصه‌های نوع طبیعی و ارتباط آن با ذات

سکینه کریمی؛ امیر احسان کرباسی زاده

دوره 7، شماره 2 ، اسفند 1393

چکیده
  مسأله انواع طبیعی در زمره مسائل پیچیده و عمیق فلسفی است، که از یک سو با مسأله افراد و از سوی دیگر با مسأله «ذات» گره خورده است. در این مسأله، نام­گرایان با اصیل دانستن افراد و برشمردن ویژگی­های مشترک میان آنها، هرگونه هویت هستی­شناختی برای انواع را نفی می­کنند. در مقابل، واقع­گرایان به وجود انواع طبیعی با الزامات خاصّی باور دارند و ...  بیشتر

معنای ماهیت در آثار فارابی

نصرالله حکمت؛ فاطمه شهیدی

دوره 2، شماره 2 ، اسفند 1388

چکیده
  در این مقاله فرض بر این است که ماهیت در دوره‌های مختلف تاریخ فلسفه معانی متفاوتی داشته و برای فارابی به عنوان واسطه ای میان ارسطو و ابن سینا هنوز اصطلاحات فلسفی استقرار و اشتهار کامل را پیدا نکرده اند و جوانب و لوازم آن هویدا نشده اند. برای فارابی ماهیت در عین تمایز، بسیار پیچیده و نزدیک به وجود است. شاهد این مدعا در آثار فارابی جاهایی ...  بیشتر

وجود (esse) در قرون وسطای متقدم

محمد ایلخانی

دوره 1، شماره 2 ، اردیبهشت 1387، ، صفحه 7-25

چکیده
  در فلسفۀ یونان، موجود با «آنچه واقعاً هست» همراه صورت بود. در واقع موجود، صورت و جوهر غالباً به یک مهنا بکار می رفت و می‌توان نزد یونانیان از مابعدالطبیعۀ صورت نام برد. متفکران قرون وسطای متقدم- قرون پنجم تا دوازدهم میلادی- با این‌که دربارۀ وجود بحث کردند، ولی طریق بونانیان را در پیش گرفتند و وجود را با صورت و جوهر همراه کردند. اینان ...  بیشتر