رابرت نوزیک، در بخش اول کتاب بیدولتی، دولت و آرمانشهر، با استفاده از روش دست پنهان، دولتی را تحت عنوان دولت کمینه استنتاج میکند. مقصود از روش دست پنهان آن است که تکوین امر سیاسی با ارجاع به امر غیرسیاسی توجیه میشود. ازاینرو، بدون پیشکشیدن صریح مفاهیم سیاسی، موجودیتی به نام دولت توجیه میشود. این دولت، یعنی دولت کمینه، که ...
بیشتر
رابرت نوزیک، در بخش اول کتاب بیدولتی، دولت و آرمانشهر، با استفاده از روش دست پنهان، دولتی را تحت عنوان دولت کمینه استنتاج میکند. مقصود از روش دست پنهان آن است که تکوین امر سیاسی با ارجاع به امر غیرسیاسی توجیه میشود. ازاینرو، بدون پیشکشیدن صریح مفاهیم سیاسی، موجودیتی به نام دولت توجیه میشود. این دولت، یعنی دولت کمینه، که حاصل تعدادی قرارداد خصوصی میان شهروندان است، وظیفۀ حفاظت از شهروندان را برعهده دارد. سپس در بخش دوم کتاب، پس از طرح نظریۀ استحقاقی عدالت، استدلال میکند که هر دولتی فراتر از دولت کمینه، که مشخصاً بهدنبالِ تحقق ایدۀ عدالت اجتماعی باشد، دولتی نامشروع است. این مقاله نخست، با تحلیل استدلالهای بخش دوم کتاب نوزیک، نقضهای او را بر عدالت اجتماعی و مشخصاً نظریۀ رالز و درنتیجه نامشروعبودنِ دولت فراکمینه رد میکند. سپس با تحلیل شیوۀ دست پنهان نشان میدهد که اولاً این روش موجب طرد ساختار بنیادین جامعه (موضوع عدالت از دیدگاه رالز) میشود. ثانیاً این دریافت از روشِ توجیه امر سیاسی، همراه با تفسیر موسع نوزیک از عدالت در اکتساب، هرگونه نگرش برابریگرا به توزیع را منابع طرد میکند. درنتیجه، مفروضات بخش اول کتاب نوزیک، از حیث روشی و محتوایی، با هر دولت فراکمینه ناسازگار است.