سمیه رفیقی؛ محمد اصغری؛ محمود صوفیانی
دوره 12، شماره 2 ، بهمن 1398، ، صفحه 71-93
چکیده
تبیین مرلوپونتی از قصدیت عملی به مثابه قصدیتی تنانه و متحرک راه را برای بیان معنای جدیدی از تقویم و عینیت میگشاید. تحلیل او از چنین قصدیتی، ابزاری ملموس و پیشاتأملی، اما معنادار و تنانه برای داشتن جهان و اعیان قصدی فراهم میآورد. مرلوپونتی بر این باور است که آگاهی به واسطه خصلت قصدی خود روی به سوی اعیان خود در جهان دارد. اعیان آگاهی ...
بیشتر
تبیین مرلوپونتی از قصدیت عملی به مثابه قصدیتی تنانه و متحرک راه را برای بیان معنای جدیدی از تقویم و عینیت میگشاید. تحلیل او از چنین قصدیتی، ابزاری ملموس و پیشاتأملی، اما معنادار و تنانه برای داشتن جهان و اعیان قصدی فراهم میآورد. مرلوپونتی بر این باور است که آگاهی به واسطه خصلت قصدی خود روی به سوی اعیان خود در جهان دارد. اعیان آگاهی اموری مشخص و متعین نیستند، بلکه در حوزهای قرار دارند که خود ذاتاً معنادار است و این معنا در مواجه سوژه با آن منکشف میشود. آگاهی برای مواجهه با اعیان از بدن به منزله نظرگاه خود بهره میگیرد. بر این اساس، مرلوپونتی آگاهی را در بدن قرار میدهد و بدن را سوژه- بدنی محسوب میکند که در جهان پیرامون خود حضور دارد و از طریق تجربه ادراکی با اعیان در تماس است. آنچه در طی این تجربه آَشکار میشود نوعی درک پیشاتأملی از جهان محسوس به منزله جایگاه حیات عملی است. سوژه همواره به واسطه بدن خود در درون جهانی که در آن تحقیق و عمل میکند جای دارد و در مواجهه تنانه با اعیان نامتعین، به آنها عینیت میبخشد. این تعینبخشی به واسطه قصدیت جنبشی و وحدت تألیفی بدن روی میدهد. در این مقاله درصدد هستیم تا نقش بدن در این تعینبخشی را بیشتر برجسته نماییم.