اهمّیت لامسه در فلسفۀ متقدّم هردر

بردیا حیدری؛ اصغر واعظی

دوره 15، شماره 1 ، شهریور 1401، ، صفحه 119-138

چکیده
   هدفِ این مقاله کاوش دربارۀ اهمیتِ کانونیِ لامسه در فلسفۀ اولیۀ یوهان گوتفریت هردر، فیلسوفِ آلمانیِ سدۀ هجدهمِ میلادی است. با این قصد، در طولِ متن، وجوهی از تأمّلاتِ هستی‌شناسانه و معرفت‌شناسانۀ فلسفۀ دورانِ جوانیِ او بررسی می‌شود. با‌این‌حال، راهبرِ راستینِ این پژوهش نقشی است که لامسه در آموزۀ استتیک هردر ایفا می‌کند، آموزه‌ای ...  بیشتر

ابرانسان، بازگشت‌ جاودان همان و تکنیک

رضا رنجبر؛ اصغر واعظی

دوره 14، شماره 1 ، شهریور 1400، ، صفحه 67-91

چکیده
   ابرانسان مشهورترین اندیشۀ نیچه است و شهرت آن محدود به فلسفه نیست. بااین‌حال و درست به همین‌ دلیل، برداشت از ابرانسان در بیشتر موارد برداشتی نادرست است. این برداشت‌های نادرست تنها به فرهنگ عمومی محدود نمی‌شود و تاحدی از دشواری و پیچیدگی طرح خود این اندیشه ناشی شده است. در این مقاله با پیگیری نوشته‌های نیچه –هماهنگ با خوانش ...  بیشتر

تحلیل هایدگر از واقع بودگی مسیحی

محمدمهدی میثمی؛ اصغر واعظی

دوره 13، شماره 2 ، اسفند 1399، ، صفحه 203-226

چکیده
  هایدگر با نقد رویکرد نظری بر تجربۀ زیستن به‌مثابه موضوع اساسی فلسفه تاکید می‌کند. در این میان، تحلیل زندگی مسیحی، الگویی برای خصلت‌نمایی واقع‌بودگی به دست می‌دهد که هایدگر در هستی و زمان از آن بهره می‌برد. زندگی مسیحی با تأکید بر ورود به حوزۀ عملی به‌عنوان اساس ایمان در مقابل متافیزیک نظریه‌محور یونانی قرار می‌گیرد. ورود به این ...  بیشتر

بررسی نقش کردارهای تقسیم‌گر در شکل‌گیری سوژه منقاد در عصر مدرن از نظر فوکو

اصغر واعظی؛ عاطفه صاحب قدم

دوره 7، شماره 2 ، اسفند 1393

چکیده
  فوکو بر این باور است که انسان غربی در عصر مدرن تبدیل به سوژه منقاد شده ‌است. وی برای یافتن سازوکارهای شکل‌گیری این سوژه منقاد به سراغ سه شیوه ابژه‌سازی می‌رود. بر طبق تحلیل فوکو، انسان‌ها از طریق سه شیوه ابژه‌سازی، تبدیل به سوژه منقاد می‌شوند. آنچه ما در این مقاله به آن می‌پردازیم، تنها دومین شیوه ابژه‌سازی انسان است که مربوط به ...  بیشتر

تاریخ‌مندی فهم و چالش نسبیت‌گرایی

اصغر واعظی؛ حمیده ایزدی‌نیا

دوره 6، شماره 1 ، شهریور 1392

چکیده
  گادامر به پیروی از هیدگر نگاهی هستی‌شناختی به تاریخ و فهم دارد، زیرا هستی انسان را یک هستی افکنده شده در جهان می‌داند که به تاریخ تعلق دارد و پیشاپیش متأثر از تاریخ است. در نتیجه، فهم نیز به عنوان یکی از حالت‌های هستی انسان، متأثر از تاریخ است. اما این نگاه او به تاریخ زمینه‌ساز این نقد اساسی می‌شود که وی نمی‌تواند از توصیف هستی‌شناختی ...  بیشتر

تحلیل و بررسی بنیادهای شکاکیّت هیوم

اصغر واعظی؛ علیرضا دُرّی نوگورانی

دوره 5، شماره 1 ، شهریور 1391

چکیده
  شکّاکیّت دیوید هیوم از دو بنیاد کلی یعنی نقد «قوای شناخت» و نقد «محتوای شناخت» تشکیل شده است. او از یک سو، با نقد عقل و حس، این دو قوه را برای کسب معرفت یقینی ناتوان قلمداد می‌کند و از سوی دیگر، با نقد محتوای شناخت دو اصل «عدم انطباع، عدم تصور» و «چنگال هیوم» را به ترتیب به عنوان ملاکی برای تشخیص مفاهیم و نیز گزاره‌های موهوم از غیر موهوم ...  بیشتر

دیالکتیک الفت و بیگانگی در واقعۀ فهم

اصغر واعظی؛ اسماعیل قائدی

دوره 4، شماره 2 ، اسفند 1390

چکیده
  دیالکتیک الفت و بیگانگی توسط نظریه‌پردازان هرمنوتیک رمانتیک مطرح شد. ایشان کوشیدند تا با تبیین عناصر مقوم این دیالکتیک، روند وقوع فهم را به تصویر کشند. شلایرماخر در گسترۀ تفسیر دستوری الفت و بیگانگی، هر دو را به زبان و کارکردهای آن ارجاع می‌دهد. اما در تفسیر فنی یا روان‌شناختی به گونه‌ای متافیزیک فردیت روی آورده و آن را بنیان بیگانگی ...  بیشتر

دیالوگ، دیالکتیک، امتزاج افق‌ها

اصغر واعظی؛ فائزه فاضلی

دوره 3، شماره 1 ، شهریور 1389

چکیده
  گادامر فهم را عملی دیالکتیکی می‌داند که از در ‌آمیختگی افق مفسر و افق متن پدید می‌آید. این فهم دیالکتیکی، بر خلاف نگرش روشنگری، غیرروشمند وپیش‌بینی‌ناپذیر است. به این سبب، گادامر فهم را یک رخداد یا واقعه می‌خواند. بر طبق این نگرش، فهم دیگر انکشاف منفعلانه یک ابژه بر سوژه نیست، بلکه عبارت است از تفاهم یک سوژه با سوژه دیگر در فراشد ...  بیشتر