منوچهر صانعی درهبیدی؛ سیّد علی اصغری
دوره 5، شماره 1 ، شهریور 1391
چکیده
بحث معاصر در باب واقعانگاری اخلاقی ، پس از یک سده که از آغاز آن از سوی جرج ادوارد مور در کتاب اصول اخلاق میگذرد، هنوز پیچیدگیهای زیادی دارد. این پیچیدگیها عمدتاً معلول این است که کسانی که به این بحث توجه کردهاند، دربارۀ موضوع بحث واقعانگاری اختلافهای بارزی دارند؛ مشکل اساسی این است که دربارۀ معنای واقعانگاری در حوزه ...
بیشتر
بحث معاصر در باب واقعانگاری اخلاقی ، پس از یک سده که از آغاز آن از سوی جرج ادوارد مور در کتاب اصول اخلاق میگذرد، هنوز پیچیدگیهای زیادی دارد. این پیچیدگیها عمدتاً معلول این است که کسانی که به این بحث توجه کردهاند، دربارۀ موضوع بحث واقعانگاری اختلافهای بارزی دارند؛ مشکل اساسی این است که دربارۀ معنای واقعانگاری در حوزه اخلاق اجماع وجود ندارد. واقعانگاری اخلاقی موضِعی «فرااخلاقی» است. نظریههایی که با این نام معرفی شدهاند (یا مدافعانشان آنها را به این نام خواندهاند)، با هم تفاوتهای قابل توجهی داشته و دارند. به همین دلیل بعید است بتوان واقعانگاری اخلاقی را بهنحوی صورتبندی کرد همه این نظریهها را تمام و کمال منعکس کند. با این حال، اگر بخواهیم دیدگاههای فرااخلاقی گوناگونی را که «واقعانگار» دانسته میشوند یکجا توصیف کنیم، باید بگوییم که همه مدعیاند «اخلاق» به نحوی از انحاء، از مواضع و نیز رفتارهای مردمان، نوعی استقلال دارد. اما مسأله مهم، اتفاقاً همین «نحوه» استقلال است؛ واقعیت اخلاقی چه نحو استقلالی از واقعیت نااخلاقی دارد. واقعانگار اخلاقی، در پاسخ به این سؤال، به مراتب یا سطوح مختلفی از واقعانگاری اخلاقی میتواند قائل شود (البته به شرط دفاع از موضع خود). در این گفتار چهار سطح تشخیص داده شده و بنا بر تحلیلها، واقعانگار اخلاقی تمامعیار (ملتزم به همۀ لوازم آن) گزیری ندارد از این که در همۀ این سطوح واقعانگار باشد.
منوچهر صانعی درهبیدی؛ مهران رضایی
دوره 2، شماره 2 ، اسفند 1388
چکیده
رابطه میان دیدگاه اسمیت در کتاب «نظریه احساسات اخلاقی» و «ثروت ملل» که اصطلاحاً «مسئله آدام اسمیت» خوانده میشود، میتواند بر حسب نظریه کنش و نظریه فضیلت اسمیت مطالعه شود. ما بر اساس این دو نظریه «مسئله اسمیت» را مطالعه میکنیم. این مقاله از این دیدگاه دفاع میکند که اسمیت در کتاب اخلاقی خود معنایی فراخ برای اخلاق قایل شده که میتوان ...
بیشتر
رابطه میان دیدگاه اسمیت در کتاب «نظریه احساسات اخلاقی» و «ثروت ملل» که اصطلاحاً «مسئله آدام اسمیت» خوانده میشود، میتواند بر حسب نظریه کنش و نظریه فضیلت اسمیت مطالعه شود. ما بر اساس این دو نظریه «مسئله اسمیت» را مطالعه میکنیم. این مقاله از این دیدگاه دفاع میکند که اسمیت در کتاب اخلاقی خود معنایی فراخ برای اخلاق قایل شده که میتوان وجوهی از کتاب «ثروت ملل» را در میان آن یافت. به تعبیر دیگر مبنای تحلیل اقتصادی از بخشی از «نظریه احساسات اخلاقی» جدا شده است. به نظر ما برای درک پیچیدگی مواضع اسمیت باید به بینش موقعیت گرای او دقت کرد که از مطلق گرایی در مورد پدیدههای انسانی دوری میجوید و بنابراین آثار او جا برای تفاسیر متفاوت را باز میگذارد. ما تلاش میکنیم با این پیشفرض «مسئله آدام اسمیت» را در دو نظریه «کنش» و «فضیلت» وی مورد باز خوانی قرار دهیم.