فلسفه به مثابۀ‌ خلق مفاهیم

نوع مقاله : علمی - پژوهشی

نویسنده

دانشگاه اصفهان

چکیده

ژیل دلوز و فلیکس گتاری در آخرین کتاب مشترک‌شان «فلسفه چیست؟»، فلسفه را خلق مفاهیم در گسترۀ درون‌بودی یا درون‌ماندگاری می‌دانند. به گفتۀ تئودور آدورنو، فلسفه بهتر است مسائل بزرگ و کلان را رها سازد. اما ترک مسائل بزرگ و مخالفت با نظام‌سازی به معنای پایان فلسفه نیست و فیلسوفانِ جدید شیوه‌ها و الگوهای جدیدی از اندیشیدن را عرضه کرده‌اند. فلسفه به مثابه‌ خلق مفاهیم می‌کوشد با نگریستن به فعالیت فلسفی از چشم‌اندازی متفاوت، به فلسفه معنای جدیدی ببخشد. این مقاله می‌خواهد اجمالاً نشان دهد که تعریف کارکردهایی جدید برای فلسفه چگونه از خلال فلسفه به مثابۀ خلق مفاهیم ممکن می‌شود. با مقایسۀ رویکرد دلوز و گتاری با مفهوم بذرافشانی نزد ژاک دریدا و همین‌طور اشارۀ آلن بدیو به خلاقانه بودن فعالیت فلسفی، نشان خواهیم داد که در اندیشۀ فیلسوفان متأخر فرانسوی، فلسفه چه جایگاهی دارد و چگونه می‌تواند در عرصۀ حیات و فرهنگ بشری در کنار علم و هنر ایفای نقش کند. در این پارادایم فکری مضامینی از قبیل خلاقیت و شدن، تحت تأثیر آموزه‌های نیچه، اهمیت می‌یابد و بر جنبۀ کنش‌گرایانۀ کردوکار فلسفی تأکید می‌شود.

کلیدواژه‌ها